سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توسعه سینمای فاخر

 

هر دوستی ای که طمعْ پدیدش آرد، نومیدی ازمیانش می بَرَد . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?

شنبه 87/11/26  ساعت 8:40 عصر

آخرین تماس - قسمت چهارم

نویسنده: محمود انجم شعار

م: این بچه تو ناز ونعمت بزرگ شده اگه یه موقع مریض بشه چیکار کنم؟

ک: کو تا اون موقع، الان باید فکری به حال پلیس بکنیم

م: میخوای چیکار کنی؟

ک: میخوام فردا زنگ بزنم بهش بگم حالا که به پلیس گفته دخترشو میکشم و جنازه اش...

مراد حرف کریم را قطع میکنه.

م: یعنی جدی جدی میخوای اونو بکشی؟

ک: نه . اگر اونو بکشیم که دستمون به جایی بند نیست.

م: ...

ک: میخوام مبلغ رِو بالا ببرم، بهش میگم حالا باید 150میلیون  تومن بدی.

م: وای 150میلیون تومن ، کریم نمیشه ولی اگر بشه چی میشه

ک : میشه !خوبم میشه! فقط تو ساکت باش بذار فکرمو متمرکز کنم تا ببینم چیکار باید بکنم.

م: باشه بابا من اصلا رفتم بخوابم

کریم با چشمان باز به دوربین می نگرد.  

سکانس 20

روز - داخلی - منزل تیموری

سرگرد احمدی، در حال خواندن نماز صبح است.نمازش تمام می شود.

سرگرد احمدی رو به تیموری: چی شد.

ت: نمی دونم.

س: تماس آخر هم از یک تلفن عمومی توی خیابان سربازبوده

ت : متوجه نمی شم

س: به نظر من رباینده ها دو نفرن یه نفر مواظب شما بوده و بعد به همدستش زنگ زده . اونم از یک تلفن عمومی به شما زنگ زده

ت : من که گیج شدم

س: بطور خلاصه با یک باند حرفه ای روبرو هستیم

ت : آره فکر کنم

س: اینطور به نظر میآد

ت : حالا باید چیکار کنیم؟

س: اونا چاره ای ندارن جز اینکه سر قرار واقعی بیان

سکانس 21

روز –داخلی- منزل تیموری

روزنامه ای باز روی میز است و تیموری با غضب به آن خیره شده

مستخدم چایی می آورد

م: آقا از روزنامه زنگ زدن بیان برا مصاحبه

تیموری با حالتی خشمگین

ت : گفتی نه؟

م: گفتم

تیتر درشت روزنامه دیده می شود:ربایش دختر 7 ساله سرمایه دار شهر "

ت: همش زیر سر خانم مدیر است .

سکانس مونتاژی

دانش آموزان را می بینیم  که در حال صحبت هستند.

سکانس 22

روز خارجی –خیابان - کیوسک تلفن  

کریم به سمت کیوسک تلفن میرود و مشغول تماس میشود

ک : الو

ت: بله

ک : خودتی

ت : بله خودم هستم . چرا نیومدی ؟

ک : گوش کن حالا که به پلیس گفتی باید تاوانشم بدی ، دیگه دخترتو نمی بینی...

ت : من نگفتم

ک : من سرگرد احمدی  رو از خودم بهتر می شناسم

ت : ولی ....

ک : ساکت باش بخاطر اینکار باید برای آزادی دخترت صد و پنجاه میلیون بدی والا ایندفعه اونو میکشم فهمیدی؟

ت : فهمیدم . فهمیدم

ک : دوباره تماس میگیرم


نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عبور در غبار"تحویل سیمافیلم می شود.
کارگاه تحلیل فیلم و "ناخدا خورشید"
برکت" در شورای تخصصی فیلمنامه
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

193001

بازدید امروز

9

بازدید دیروز

45

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم

توسعه سینمای فاخر

تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...

 لوگوی وبلاگ

توسعه سینمای فاخر

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

کلمات قصار سینمایی ها
پاییز 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388

 لینک دوستان

پیچک
!!!نگاتیو

لوگوی دوستان





اشتراک