سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توسعه سینمای فاخر

 

بدترینِ برادران، کسی است که برایش به رنج افتند. [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?

دوشنبه 87/10/23  ساعت 9:6 عصر

طرح

مسافرخانه                                       

قانون مربوط به عدم نیاز به اجازه زن اول جهت ازدواج مجدد به تصویب مجلس رسیده است .

محمود کارگر شرکت دخانیات این خبر را در جمع همکاران با آب و تاب  اعلام و چو انداخته است که به همه هتلها و مسافرخانه ها دستور داده شده است که منبعد از واردین شناسنامه نخواهند.

حمید که زن و دو بچه دارد و چند وقتی است با طاهره همکارش ؛ مطلقه قادر؛ سر و سری دارد با شنیدن این خبر و انتقال آن به طاهره ؛ یکروز دست او را گرفته و راهی مسافرخانه تمدن متعلق به قربان به مدیریت حشمت لجن می شوند.

حشمت از وجود چنین ابلاغیه ای از سوی صنف مسافرخانه داران اظهار بی اطلاعی می کند ؛ اما چون گلویش پیش طاهره گیر کرده است ؛ آندو را پذیرش می کند به این امید که به نحوی حمید را دک نماید و طاهره را به دست آورد.

حشمت با شعبان و جعفر دو نفر از خلافکاران محل که دوستی دیرینه ای با او دارند و جعفر طاهره را هم از قبل می شناسد تماس گرفته و پیشنهاد می کند با تغییر قیافه در هیات ماموران اداره مبارزه با منکرات به مسافرخانه مراجعه و در حین بازرسی سوری ؛  حمید  را در اتاقش با طاهره یافته و  کمی نوازش داده سپس او را به محل خلوتی برده و رهایش کنند . در نهایت خود را فورا"به مسافرخانه برسانند.

با مراجعه ماموران قلابی ؛ حمید متوجه کلک می شود و درگیری رخ می دهد . این میان  حشمت قصد تعرض به طاهره را دارد که با اصابت ضربه ای  به سرش توسط حمید کشته می شود.

با مرگ حشمت اوضاع تغییر می کند . میان چهار نفر بحث بالا می گیرد . جعفر و شعبان اجازه خروج به حمید و طاهره و رها کردن جنازه در مسافرخانه را نمی دهند زیرا معتقدند حین ورود به محل دیده شده اند و دیر یا زود با کشف جسد گیر می افتند.

نهایتا" مقرر می شود با تاریک شدن هوا جنازه از محل خارج و در بیابان آتش زده شود و سپس هر کس دنبال کارش برود شتر دیدی ندیدی.

جعفردر دفتر مستقر می شودتا مراقب اوضاع باشد و مسافر جدیدی وارد نشود.

در حین جابجایی جسد توسط سه مرد؛  قربان سرزده برای سرکشی وارد می شودو بلافاصله با 110 تماس می گیرد . 

 قبل از رسیدن ماموران به اتاقی که  طاهره و حمید در آن  مستقر هستند آندو  بدون اینکه حمید فرصت برداشتن کتش را بیابد   از راه پشت بام فرار می کنند.جفر و شعبان دستگیر می شوند و جنازه به پزشکی قانونی منتقل شده؛در اتاق محل وقوع قتل پلمپ می شود.طاهره امکان مراجعه به منزل را ندارد زیرا جعفر قطعا" نشانی او را به پلیس داده است.کت حمید نیز اگر در این مرحله به دست پلیس نیفتاده باشد باید از بررسی های بعدی  کارشناسان امور جنایی  مصون بماند . حمید و طاهره سراغ غلام شاگرد مسافرخانه میلاد که آشنایی مختصری با باجناق حمید دارد می روند و او را راضی می کنند تا برود و خبری از کت بیاورد.قربان که هنوز در محل حضور دارد و کت حمید را یافته و مدارک شناسایی  او را می کاودپس از اطلاع از قصد غلام ضمن اظهار اینکه از مرگ حشمت بخاطر سوابق سیاهش ناخشنود نیست از طریق غلام پیغام می دهد که خطری تهدیدشان نمی کند و حمید و طاهره آسوده خاطر  برای امر مهمی به او مراجعه نمایند . کت را هم ضبط می کند تا شخصا" تحویل مالکش بدهد.حمید و طاهره به ناچار بر می گردند. قربان قصد دارد با مواجه دادن حمید و طاهره با بتول زن حشمت و تشریح واقعه  از زبان آنان ضمن اینکه  تا حدی  از پخش خبر قتل در مسافرخانه اش جلوگیری می کند به بتول تفهیم نماید علی رغم اینکه دل خوشی از حشمت نداشته ولی در قتل وی بی تقصیر است و  از انتقام گیری خویشان حشمت هم در امان باشد.

حمید و طاهره ناگزیر می پذیرند و بتول پس از حضور و اطلاع از ماوقع و شکوه گزاری زیاد از آزارهای حشمت با اخذ مبلغ قابل توجهی از قربان قول می دهد از لشکر کشی خویشانش به مسافر خانه  جلوگیری نماید . هزینه کفن و دفن و مراسم هم تمام و کمال پرداخت می شود.

با رفتن بتول ؛ حمید از قربان می خواهد که اجازه دهد طاهره ساعتی در مسافرخانه  مستقر شود تا او سری به محل سکونت  طاهره بزند و اگر اوضاع مرتب بود برگردد و طاهره را ببرد.

 بهانه ای که حمید برای طاهره می آورد اینست که ممکن است آن موقع شب گیر گشت شب بسیج یا ناجا بیفتند. اما واقعیت اینست که او قصد دارد سری به خانه بزند و به بهانه ای دو باره نزد طاهره بر گردد.

قربان موافقت می کند و برای خوش خدمتی در حضور حمید طاهره را به اتاق مرتبی راهنمایی می کند.

حمید از طرز نگاه قربان به طاهره دچار استرس می شود .در رفتن تردید دارد اما چاره ای ندارد .

 جلوی در مسافرخانه این تشویش حادتر می شود و مکث حمید طولانی می شود. سرانجام  قصد بر گشت دارد که با رسیدن خودروی پلیس  دستگیر می شود درحلیکه از تعجب خشکش زده است  و نزدیک است قالب تهی کند.

 قربان  با 110 تماس گرفته و اعلام نموده است که یکی از قاتلان حشمت به صحنه جرم برگشته است.

 قربان پس از قفل کردن در ورودی؛ یواشکی به در اتاق طاهره مراجعه می کند طاهره در را باز نمی کند تلاشهای قربان به صورت نجواهای پشت در و تماس تلفنی با اتاق طاهره بجایی نمی رسد.

ترس تمام وجود طاهره را می گیرد . ناچارا" با پری خواهر شوهرش  تماس می گیرد و از او کمک می خواهد . اما تاکید می کند که به پلیس اطلاع ندهد.

پری به همراه قادر به مسافرخانه مراجعه و با در بسته مواجه می شود . در زدنهای ممتد موجب می شود  قربان در را باز کند . در فاصله زمانی که قربان با پری و قادر بحث و جدل دارد طاهره که نمی خواهد با قادر روبرو شود از مسافر خانه فرار می کند.با سماجت قادر قربان مجبور می شود ؛ آندو را بداخل راه دهد . با دیدن اتاق خالی طاهره و نیافتن او؛ قادر شروع به کتک زدن قربان می کند. سرو صدا بالا می گیرد و با تماس تلفنی یکی از مسافران ؛ نیروی انتظامی در محل حاضر و قربان را به اتهام قتل طاهره و قادر را بخاطر کتک زدن قربان بازداشت می کند.پلیس در راستای تحقیقات جنایی نشانی منزل طاهره را از پری می گیرد .طاهره که خود را به منزل رسانده است با دیدن ماموران مخفی می شود .اما وقتی شاهد عزیمت  پدر ومادرش به همراه ماموران است به سوی آنان می شتابدولی قبل از اینکه بتواند خود را به آنها برساند ؛ آنها محل را ترک می کنند.

طاهره مستاصل بر جای می ماند.

از آنسو هاشم برادر بتول؛ خواهرش را سرزنش می کند که آنچه گرفته است یکصدم حقی است که به او و یتیمان حشمت تعلق می گیرد.

هاشم بتول را ترغیب نموده و سر انجام او را به مسافرخانه و از آنجا به  کلانتری می برد .با ورود به کلانتری و کسب اطلاع از اینکه قربان در مظان ارتکاب قتل حشمت نیست واز جعفر و شعبان و حمید  نیز آبی گرم نمی شود؛ کلانتری را از پرداخت حق السکوت توسط قربان مطلع می نماید.مبلغ پرداخت شده نیز صورتجلسه شده و ضم پرونده می گردد.

قربان به اتهام آمریت در قتل حشمت مورد بازجویی قرار می گیرد و پای طاهره را به وسط می کشد.

          طاهره که سلامتی پدر بیمارش برایش از هر چیزی مهمتر است خودش را به کلانتری می رساند و خود را معرفی می کند.

با ورود طاهره به جرگه متهمین و پس از اخذ توضیحات؛ هر چهار نفر جهت بازسازی صحنه جرم به مسافرخانه برگردانده می شوند.

با توجه به اصابت گلدان مسی به عقب سر حشمت و اعلام صریح حمید مبنی بر اینکه برای جلوگیری از تعرض حشمت به طاهره با گلدان مسی از عقب  بر سر حشمت کوبیده است و تایید طاهره و دو مرد دیگر مبنی بر اینکه ؛ حشمت قصد تعرض به طاهره را داشته و علم به اینکه حالت دیگری غیر از این متصور نیست ؛ جعفر و شعبان و طاهره تبرئه می شوند.

حمید نیز با توجه به وجود علقه زوجیت میان او و طاهره با استناد  به دفاع مشروع تبرئه  می گردد.

قربان نیز با توجه به پیدا شدن طاهره از اتهام قتل او تبرئه ولی بعلت تلاش جهت اخفای حقیقت مجازات می گردد..

قادر به پرداخت دیه در حق قربان محکوم می شود.اما قربان بدرخواست طاهره  او را می بخشد

پری که از رابطه طاهره و حمید مطلع می گردد؛ برادرش را بخاطر از دست دادن طاهره سرزنش می کند.

وجه پرداخت شده از سوی قربان به بتول به او مسترد می گردد و او با توجه به اینکه دیگر دیه ای به بازماندگان حشمت پرداخت نخواهد شد ؛ دوباره آنرا به بتول و یتیمان حشمت بازمی گرداند.

قادر با طاهره صحبت می کند و ازسوء رفتار گذشته اظهار پشیمانی می کند. طاهره  که از طرز نگاه ها ومقاصد مردان نسبت به زن مجرد به تنگ آمده است از قادر فرجه می گیرد که در خصوص بازگشت به زندگی با قادر فکر کند.حمید در راه بازگشت به منزل دغدغه باور کردن بهانه غیبتش  از سوی همسرش را دارد  . ضمنا" دلش برای دیدن دختر و پسر کوچولویش یه ذره شده است. 

تیتراژ بندی پایانی بالا می آید.

 

 

                                                    

 

                                              

 

 

 

 

 
نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عبور در غبار"تحویل سیمافیلم می شود.
کارگاه تحلیل فیلم و "ناخدا خورشید"
برکت" در شورای تخصصی فیلمنامه
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

195704

بازدید امروز

123

بازدید دیروز

2

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم

توسعه سینمای فاخر

تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...

 لوگوی وبلاگ

توسعه سینمای فاخر

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

کلمات قصار سینمایی ها
پاییز 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388

 لینک دوستان

پیچک
!!!نگاتیو

لوگوی دوستان





اشتراک