کشور در شرایط خوبی به سر نمیبرد. شاید از نظر کسانی که دستی در کار نداشتهاند تشخیص آنکه این اظهار نگرانی تا چه حد ناشی از واقعبینی و یا بدبینی است و کلا داشتن دیدی روشن نسبت به بحرانهایی که باید انتظارشان را کشید کار مشکلی باشد. اما برای کسانی که تجربه حداقل چهار سال حضور در مرکز تمامی تصمیمها را دارند, راحتتر میتوان از آنچه در مقابلمان قرار دارد سخن گفت. در ساختارهای تصمیمگیری خللهای بزرگ ایجاد شده است و تصمیمات فردی میراثی از سختیها برای هر گروهی که بنا باشد در سالهای بعد کشور را اداره کنند به جا خواهد گذاشت، به صورتی که به راستی نمیتوان از کسی انتظار معجزه داشت. به مانند تمامی بحرانهایی که طی این سی سال پشت سر گذاشتهایم, ما برای رو در رو شدن با مشکلات آینده باید به سرمایههای خود رجوع کنیم. این سرمایهها شامل ذخایر بیپایان ارزی یا ظرفیت های عظیم اقتصادی ، یا هم پیمانان متکثر و نیرومند ویا مدیران نابغه اجرایی نبوده است و نیست. ما با تکیه به ارزشهایی که انقلاب آفرید و با استمداد از گفتمانی که امام(ره) پایهگذاری کرد، گذشته را با سر بلندی پشت سر گذاشتیم و برای پس از این نیز انتخابی بهتر از این نداریم. تکیه بر آرمانهایی چون استقلال، عدالت، آزادی و توسعه در سایه جمهوری اسلامی نیروهایی را آزاد میکند و در اختیار قرار میدهد که ما هیچگاه از آنها بینیاز نبودهایم و پس از این به آنها احتیاجی دوچندان داریم. امام(ره) ما, تمامی این سرمایه را در زیر پرچم اسلام ناب محمدی (ص) جمع میکرد و آن را مکتبی میدانست که درمقابل اسلام آمریکایی و اسلام متحجرین و مرفهین بیدرد قرار دارد. پیشترکه جوان بودیم خیال میکردیم اگر کار میکنیم و اگر دیگران جهاد میکنند و جانهای خویش را ایثار میکنند برای حفاظت از چنین مکتبی است. اینک که دوباره مینگریم میبینیم چه در گذشته و چه امروز این آن مکتب است که همواره از کشور و مردم ما در برابر حوادث دهر حفاظت میکند. چگونه از مردم انتظار داشته باشیم که با سخت کوشی و تلاش گذر از این مرحله را امکانپذیر کنند. اگر به اصلیترین و بازگشتناپذیرترین توقعات آنان بیاعتنا باشیم؟ نخستین انتظار آنان از ما صداقت است، صداقت در آرمان و عمل، صداقت و شفافیت در برنامهها و اطلاعاتی که در اختیارشان میگذاریم و پیش گرفتن سیاستهایی که منافع عامه مردم و نه گروههایی خاص راهدف بگیرد. توجه به اهمیت اقشار ضعیف جامعه گوئیا آنقدر مورد بیتوجهی قرار گرفته است که کسانی آن را با اقتصاد صدقهای اشتباه میگیرند. ادای دینی که دولت اسلامی نسبت به محرومان دارد, از توجه به عزت آنان آغاز میشود و سپس معیشتشان را در بر میگیرد حتی شعار " حمایت از مستضعفان " نباید به صورتی ادا شود که ولی نعمت بودن آنها را از یاد ببرد. در طول این سی سال آیا این ما بودیم که از آنها حمایت کردیم یا آنها که از انقلاب و نظام و مسوولان خویش پشتیبانی میکردند. ما موظفیم که خود را به راستی خدمتگزار این ولی نعمتان بدانیم و در ادای این وظیفه از منافع آنان حمایت کنیم. البته من ادعا نمیکنم که شعارها و سیاستهایی که بوی صدقه میدهند, از روی سوءنیت و منت گذاشتن بر مردم مطرح میشوند. بلکه ریشه در سادهانگاری مقتضیات جامعه دارند. حال آنکه برای حل مشکلات کشور راهحلهای ساده وجود ندارد و کسانی که با بیاعتنایی به توان مدیریتی و کارشناسی موجود چنین راهحلهایی را شعار و سر لوحه کار خویش قرار دهند, تنها به عمیقتر کردن بحرانها کمک خواهند کرد. حمایت از منافع محرومان منافاتی با حمایت از بهبود فضای کسب و کار و رونق تولید ریشهدار ملی ندارد، بلکه در راه حلی علمی و پایدار از طریق آن میگذرد. و سر انجام این که ما همچون گذشته و بیش از گذشته برای گذر از مراحل پیش رویمان به وحدت نیاز داریم. کلیشههایی که در میان ما برای تقسیمبندی نیروهای سیاسی رایج شده است, احتمالا" عملکرد و منافعی را در بر دارد، با این حال من مطمئن نیستم که این منافع با مصالح کل جامعه کاملا" تطابق داشته باشد. جامعه ما در متن خود به اصولگرا و اصلاحطلب تقسیم نمیشود و اصرار نیروهای سیاسی به سرایت دادن تفرقه خویش به جامعه کمکی به حفظ وحدت و پایداری مردم در شرایط سخت را نمیکند.
تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...