سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توسعه سینمای فاخر

 

آن که حساب نفس خود کرد سود برد ، و آن که از آن غافل ماند زیان دید ، و هر که ترسید ایمن شد و هر که پند گرفت بینا گردید . و آن که بینا شد فهمید و آن که فهمید دانش ورزید . [نهج البلاغه]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?

پنج شنبه 88/1/27  ساعت 5:53 عصر

فیلم نامه آماده

                                      تاکسی

سکانس 1

اتاق کار

روز – داخلی

محمود پشت میز نشسته و متنی را تنظیم می کند . چند پاکت نامه به صورت در هم روی میز قرار دارند. آثار خستگی در صورت محمود مشهود است .

در باز می شود . محمود همچنان مشغول کار است  .  افشار باسبد کوچکی که حاوی حدود 15 – 20 پاکت نامه است وارد می شود وسبد را روی میز خالی

 می کند. محمود نگاهی به ساعت روی دیوار که عدد 16 را نشان می دهد و بلافاصله صورت افشار می اندازد .

م‌-      حاجی وقت تمومه ها

ا – دیروز هم همینو گفتی

م – آخه دیروز هم همین موقع کار را رو آوردی . فردا هم روز خداست.

ا – پس؛  فردا یادت نره غرغر کنی.

هردو می خندند.

محمود در حالیکه نوشته اش را مرور می کند بر می خیزد . آنرا تا می زند . چه خبر از وام جعاله؟

أ‌-       هیچی.

افشار از اتاق خارج می شود.

محمود از جا بلند می شود . غلاف خالی سلاحش مشخص می گردد. سمت چوب رختی می رود و کتش را بر می دارد . حین پوشیدن کت  نگاهی سرسری به نامه های روی میز می اندازد. با انگشت چند نامه را کنار میزند و عنوان آنها را می خواند. ناگهان چشمش به نامه ای می افتد .

م- بازم این؟

نامه را به دست می گیرد.ابزار باز کردن پاکت نامه را آماده  می کند وروی در پاکت می کشد . در پاکت باز می شود نامه را خارج می کند. .شروع به خواندن متن می کند.

 با اتمام متن نامه راروی میز رها می کند . چراغ را خاموش می کند . دررا باز و خارج می شود. صدای قفل شدن دراز بیرون به گوش میرسد.

قطع به اتاق شاهین

سکانس 2

روز – داخلی

شاهین مشغول نگارش است . ناگهان ساعت را نگاه میکند.

ش- اوه دیر شد.

شاهین با عجله نامه ای  راکه نوشته است؛ داخل پاکت می گذارد .

ش- اینم از این

 در پاکت را با آب دهان خیس می کند . می چسباند. اتاق را ترک می کند.

قطع به نمای حیاط

سکانس 3

روز- داخلی

 دوربین به نمای حیاط بزرگی باز می شود.شاهین وارد کادر می شود. به سمت خودروی تاکسی مدل جدید پارک شده در حیاط می رود. در را باز می کند . پاکت نامه را روی صندلی کنار راننده می اندازد . در را باز را می گذارد و به سمت در پارکینگ می رود . با گشوده شدن در ؛ سوار خودرو شده از کادر خارج می شود.

در پارکینگ را می بندد.

از زمانی که شاهین وارد حیاط می شود؛ صدایش را به صورت نریشن داریم :

صدای شاهین: آقا کامران ببخش جواب نامه تو دیر می نویسم . پریروز نامه ات رسید و من با دو روز تاخیر جواب می دم.مامان می گه تنبل شدی . بنده خدا از برنامه جدیدم خبر نداره. توهم خبر نداری.

قطع به نمای خیابان

سکانس 4

روز- خارجی

 

بابسته شدن در پارکینگ ؛ شاهین سوار می شود و خودرو به حرکت در می آید.دور شدن خودرو تا انتهای خیابان تصویر می گردد.

صدای شاهین:سوسن که یادت هست. وقتی باهام حرف می زدانگار تو دنیا غیر از من به هیچ کس فکر نمی کنه . چند روز پیش اتفاقی توی پارک با یه پسره دیدمش.حالم ازش بهم خورد . هرچی تماس می گیره جوابشو نمی دم.

خورو چند خیابان را طی می کند تا اینکه جلوی صندوق پستی متوقف ؛ شاهین پیاده شده نامه را داخل صندوق انداخته و دوباره سوار می شه.

صدای شاهین: راستش بقیه شون هم کپی سوسنن  از شون خسته شدم (همزمان جلوی دو دختر باآرایش آنچنانی می رسه. محل نمی ذاره  و ردمی شه . دو دختر هاج و واج نگاه می کنند ) ازاینکه ادم رو حالو حساب کنن  خسته شدم .

قطع به نمای ساختمانی شیک

سکانس 5

ادامه

خودرو مقابل ساختمانی شیک متوقف می شود . شاهین پیاده می شود . سمت در می رود . زنگ را فشار می دهد و منتظر می ماند. زنی محجبه خارج می شود . حال و احوالپرسی صورت می گیرد و هردو سوار می شوند. خودرو حرکت می کند.

صدای شاهین: تازگی ها با یه همسر شهید آشنا شدم . هرروز سر یه ساعتی می رم دنبالش می رسونمش کلاسش . از اساس با اون دخترهایی که که من و تو دیدیم و می شناسیم فرق داره  . دنیای اینا یه جور دیگه است . کم کم سر حرفو یه جوری باهاش باز کردم . وقتی جریان سوسن رو بهش گفتم ناراحت شد . یه جورایی برام دلسوزی می کنه.

قطع به اتاق کار سعید

سکانس6

روز – داخلی

سعید پشت میز قرا ر دارد . چند پرونده و بولتن خبری  روی میزش چیده شده است یکی دو کتاب کنار پرونده ها ست.  برگه ای در دست سعید است و مشغول مطالعه آن می باشد.

صدای در می آید.

س- بفرمایید .

در باز می شودو محمود وارد می شود .سعید از جا بلند می شود.

م- سلام علیکم حاج اقا

س – سلام علیکم آقا محمود .

 مصافحه می کنند.سعید به احترام محمود از پشت میز خارج می شود. روی صندلیهای  کنار میز می نشینند.

سعید با دیدن ناراحتی محمود از جا بلند می شود . از روی میز متن نوشته شده ای را برمی دارد . هنگام نشستن یک پارا  ازدمپابیه اش در می آورد و روی صندلی قرار می دهد و روی پایش می نشیند.

س- من گزارش شمارو خوندم . واقعا" ناراحت کننده است.

م -...

سعید از جا بلند می شود . دکمه آیفن گوشی تلفن را می فشارد. ازآن سو کسی گوشی را برمی دارد.

-         جانم حاج آقا

-         بگید آقا مرتضی با بچه هاشون بیان در خدمتشون باشیم.

-         چشم حاج آقا .

-         سعید دوباره به همان صورت قبلی می نشیند.مرور دیگر روی متن می کند.

-         محمود فکور؛ نگاهش به کف اتاق است.

صدای در می آید.دو نفر به در خیره می شوند.

س- بفرمایید.

در باز می شود سه نفر وارد می شوند.

سلام و احواپرسی صورت می گیرد و جملگی می نشینند.

س – گزارش اقا محمود تو سیستم  اسکن شده  دیدید . آدرس هم که معلومه . دیگه زحمت بقیه کارها با شما

قطع به صحنه خیابان

سکانس8

روز – خارجی

دوربین از داخل خودرو در منزلی را نشان می دهد .  با باز شدن درخودروی تاکسی خارج می شود. شاهین پیاده می شود . در را می بنددو مجددا" سوار می شود. با حرکت خودروی شاهین اتومبیل حامل دوربین نیز حرکت می کند.

سرنشینان اطلاعاتی را ردو بدیل می کنند.

-         اسمش شاهینه . تاکسی متعاق به پدرشه . سابقه اش در حد مزاحمت برای زنهاو دخترها بوده . بیشتره وقتشو با چرخیدن تو خیابونها می گذرونه .

-         کس دیگه هم باهاشه؟

-         پسر نه . دیده نشده . قبلا" دوستی داشته به اسم کامران که رفته خارج . اینهم می خواسته بره که ...  

-         صبر کن وایساد.

شاهین مقابل همان منزل می ایستد . زن محجبه خارج می شود. سوار می شود. خودرو حرکت می کند.

-         برو دنبالش ببینیم زنه کجا پیاده میشه .

ادامه دارد


نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عبور در غبار"تحویل سیمافیلم می شود.
کارگاه تحلیل فیلم و "ناخدا خورشید"
برکت" در شورای تخصصی فیلمنامه
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

195248

بازدید امروز

49

بازدید دیروز

10

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم

توسعه سینمای فاخر

تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...

 لوگوی وبلاگ

توسعه سینمای فاخر

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

کلمات قصار سینمایی ها
پاییز 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388

 لینک دوستان

پیچک
!!!نگاتیو

لوگوی دوستان





اشتراک