سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توسعه سینمای فاخر

 

حکمت را از هرکس که آن را برایت آورد بگیر و به آنچه می گوید بنگر و نه آنکه می گوید . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?

سه شنبه 88/5/20  ساعت 4:12 عصر

ایده چیست ؟

 


کسی چه می داند ( ایده ها ) از کجا می آیند، اما اگر آن قدر خوش شانس هستید که یکی از آن ها را به دست آورده اید، رهایش نکنید ، زیرا ایده های خوب بسیار نادرند. در یک ایده ی خوب، آن قدر انرژی ذخیره شده است که می تواند کسانی را که ساعت های دراز در جهت تکمیل و شاخ و برگ دادن به آن کار می کنند، تغذیه کند. از طرف دیگر ، یک ایده ی بد، قبل از هر نوع گسترش و پی گیری ، می پوسد.
فصلنامه ی تئاتر، دوره ی جدید، ش 2، تابستان 1384
مقاله ی « دراماتوژ به چه عناصری از نمایش توجه دارد؟» ،
لیز انگلمن و مایکل بیگلو دیکسون، احمد دامود، ص 93  

بهترین منابع دستیابی به ایده ها کدام است؟ هر نویسنده ای می آموزد به آن چه در گذشته بارآور از کار درآمده رجوع کند. نمایشنامه نویس می تواند آگاهانه به جستجوی ایده های جنینی بپردازد و با موفقیت آن ها را بیابد، هر چند معمولا نه در مدتی قابل پیش بینی . منابع عمده عبارتند از : تجربه ی زمان حال، گفت و شنود ، مطالعه ، یادآوری ، و تخیل،...
ایده های جنینی به لحاظ نوع اغلب شش صورت به خود می گیرد. برای اکثر نمایشنامه نویسان هر یک از آنها به طور نسبی از تکراری منظم برخوردار می شود...
نوع نخست ایده ی جنینی شخص یا شخصیت است... گر چه غالبا افراد غیر معمول توجه را به خود جلب می کنند، اما معمولا افراد آشنا یا شخصیت های « خیالی » ایده های جنینی بیشتری تهیه می بینند... مکررترین نوع دوم ایده ی جنینی ، مکان است . هر نوع کنش امتناعی در نوعی مکان پیش بینی پذیر امکان وقوع می یابد. مکان های متفاوت افراد متفاوتی را به سوی خود می کشاند. آن چه در اردوگاه زندانیان رخ می دهد به طور عادی همان اموری نیست که در جنگل سحرآمیز وقوع می یابد و آنان که در ارودگاه ولگردان استقرار می یابند معمولا همان هایی نیستند که بر قایق های شخصی تفریحی سوار می شوند... حوادث نیز موجب ایده های جنینی بارآور می شوند. یک حادثه عبارت است از تغییری سریع در شرایط یک یا چند فرد... گر چه حوادث ممکن است لطیف یا خشونت بار باشد، اما بارورترین حوادث اغلب بدفرجام اند. یعنی تغییر مستلزم شرایط کاملا متضاد است. برای مثال نمونه های زیر از نمایشنامه های مشهور امروزی استخراج شده است: فروشنده ی پیر دائم السفری دست به خودکشی می زند، انسانی به یک کرگدن تبدیل می شود، زنی مردی را وقتی در وان حمام نشسته با چاقو می زند. نمونه های تصادفی برگرفته از روزنامه ها مواد آسان یاب را نشان می دهد... نوع دیگر ایده ی جنینی که به کرارت به کار می رود فکر تعقلی است. اگر نویسنده ای ماهیت امور را به تصور آورد یا اگر با مطالعه ی فلسفه از کشف کلیات لذت ببرد، پس احتمالا اندیشه ها و افکار او را برمی گیرند... نویسنده باید مراقب باشد و از اندیشه هایی که توسط دیگران به کرات به کار رفته یا از اندیشه هایی که کاملا درک نمی کند بپرهیزد. برای مثال ممکن است برخی نمایشنامه نویسان ایده ای جنینی در اندیشه های کرک گور در باب سودمندی و فلاکت همزمان ناامیدی، یا در ایده های نیچه در باب ضرورت خنده برای همه ی انسان های نیک، بیابند. گاه نوشتن اندیشه های تعقلی به شکل جملات قصار(گزین گویه) می تواند هم به ایده های آغازین و هم به مواد اندیشگون برای ایده های جنینی بعدی منتج شود... موقعیت، پنجمین نوع ایده ی جنینی است. موقعیت را می توان به عنوان مجموعه روابط انسانی حیات مردم و نیز مردم و امور تعریف کرد. روابطی که اغلب نویسندگان را برمی انگیزد و عبارت است از برخوردهای عاطفی به هم پیوسته. افراد متضاد و متخاصم ساخت موقعیت های رنگارنگ را امکان پذیر می کنند... ششمین و آخرین نوع ایده ی جنینی که به کرات برای نویسندگان وقوع می یابد حوزه ی اطلاعاتی (informational area) است . نویسنده می تواند تصمیم بگیرد نمایشنامه ای بنویسد که با بولینگ، پنتیوس پیلاطوس ، موسسات دولتی مطالعه ی روانی... سر و کار داشته باشد.

.....گام دوم فرایند عبارت است از ایده ی جنینی ... آن را جنینی گوییم زیرا در آن هیچ چیز رشد و بسط نیافته ، در عین حال بالقوه حاوی یک نمایشنامه ی کامل است... ایده هایی که معمولا به آثاری کامل منتج می شوند دست کم سه خصوصیت را در خود جمع دارند. یک ایده ی جنینی خوب قویا علاقه ی آگاه نویسنده را تحت اختیار دارد. پس آن باید ایده ای باشد که نویسنده بتواند ماه ها و سال ها با آن زندگی کند. او باید در یک چنین ایده ای امکان بالقوه ی اثر نمایشی را احساس کند. البته او نمی تواند امکان نمایشی را تشخیص دهد، مگر آن که صاحب شناختی باشد از اجزای نمایشنامه. خصوصیت دیگر ایده ی جنینی این است که نمایشنامه باید قابلیت مهیج سازی زندگی را درآن مشاهده کند. یعنی باید دارای امکان بالقوه اثری باشد که زندگی او ، زندگی شخصیت هایی که سرانجام بخشی از اثر محسوب می شوند، و زندگی تماشاگرانی را که در نهایت با آن تماس پیدا می کنند تعمیق و تشدید کند...
نوشتن برای سینما، تهران، فارابی، 1383 ، مقاله« فرایند نوشتن اثر نمایشی» سم اسمایلی ، منصور براهیمی ، ص 15

فرآیند آفرینش داستان به طور کلی حرکتی است میان دو ایده: « ایده ی اولیه» ، یعنی ایده ای که نویسنده را به خلق داستان برمی انگیزد، و « ایده ی ناظر» (Controlling idea ) ، یعنی معنای نهایی داستان که از طریق کنش و حس زیباشناختی موجود در نقطه ی اوج پرده ی آخر بیان و منتقل می شود. اما ایده ی اولیه بر خلاف ایده ی ناظر، بندرت در قالب یک جمله ی کامل بیان می شود و معمولا پرسشی است که پایان آن نامعلوم است: چه خواهد شد اگر ...؟ چه خواهد شد اگر کوسه ای به ساحل بزند و شناگری را ببلعد؟ آرواره ها. چه خواهد شد اگر زنی شوهر و فرزند خود را ترک کند؟ کرامر علیه کرامر... اما « چه خواهد شد اگر ...» تنها یکی از انواع ایده های اولیه است. نویسندگان از هر جایی الهام می گیرند – از اعتراف سرخوشانه ی یک دوست به تمایلی غیر معمول، از طعنه ی یک گدای افلیج، یک کابوس یا خیال، مطلبی در روزنامه ، تخیلات یک کودک . حتی خود این حرفه نیز می تواند منبع الهام باشد... هر چیزی ممکن است بهانه یا دلیلی برای نوشتن شود حتی ، مثلا یک نگاه گذرا به بیرون پنجره... اگر گروهی را عقیده بر این است که حکم نهایی نویسنده درباره ی زندگی جزمی و تعصب آمیز است، بگذار چنین باشد. نویسندگان خنثی و ملایم معمولا خسته کننده و بی روح اند. چیزی که ما می خواهیم آزاد اندیشی و شهامت ابراز عقیده است، هنرمندانی را می خواهیم که دیدگاه هایشان ما را تکان دهد و به وجد آورد.
داستان: ساختار ، سبک و اصول فیلمنامه نویسی ، رابرت مک کی ، محمد گذرآبادی (تهران، هرمس ، 1382 ) صص 9- 78
 چگونه می توان یک ایده قوی پدید آورد؟
1- ایده اساسی داستان یعنی مفهوم زیربنایی آن را در قالب یک پیش فرض و پرسش « چه پیش می آید اگر...؟ » بریزید.
2- اطمینان یابید که محتوای پرسش؛
الف) تازه باشد.
ب) مناسب و مربوط باشد.
ج) دلالت های دراماتیک داشته باشد.
د) عملی باشد.

3- هرگاه در ایده ی اساسی ، ضعف و سستی راه یافت، به آن قدرت و وضوح ببخشید. پیدایش پیش فرض چگونه است؟
الف) مسئله جالبی بیابید.
ب) زاویه ای خاص را برای نگرش به آن مسئله انتخاب کنید.
پ) این ایده را در چهارچوب یک سوال فرضی قرار دهید.

1- سوال فرضی : سوال فرضی مورد نظر سرچشمه اصلی موضوع فیلم است. این سوال « چه پیش می آید اگر...؟ » است.
آیا ترتیب مراحل فوق همواره به صورت الف، ب ، پ یعنی مسئله / زاویه/ موضوع است؟ بندرت .
در واقع، غالبا نویسنده کنترل چندانی بر چگونگی و زمان و حتی امکان شکل گیری آن ها ندارد. یک بانک، صرفا یک بانک است. اما ممکن است در نظر کسی، انبوهی از پول به نظر آید نه موسسه ای بازرگانی. کمد به خودی خود یکی از لوازم خانه است اما بعید نیست که در ذهن کسی ، مکانی برای اختفای یک جسد باشد. دیدگاه ، فقط نگرش ذهنی شما در قبال آن مسئله خاص است: یعنی امکانات بالقوه ای که شما در آن مسئله می یابید تا موقعیتی داستانی و خیالی را پی ریزی کنید.
نگرش افراد مختلف به یک مسئله خاص هیچ گاه دقیقا همانند نیست.
مسئله مطلوب آن است که تخیل شما را برانگیزد و زاویه ی دید مطلوبی را فرا روی شما قرار دهد.

زاویه دید مطلوب چیست؟ زاویه دیدی است که شما را به هیجان می آورد، ذهنتان را درگیر می سازد و مرغ خیال شما را به گردش و پرواز در لایه های مختلف الهام وا می دارد.
مثال برای سوال فرضی
اگر یک بطری کوکا از هواپیما به داخل یک قبیله بدوی آفریقایی بیافتد و نظام زندگی آنان را به هم بریزد چه پیش می آید؟
بهتر است از دزدی چشم بپوشیم. زیرا خیلی پیش پا افتاده و کلیشه ای است... اما دست نگاه دارید! فرض کنید از موضوع دزدی استفاده کنید اما نه یک دزدی واقعی بلکه دزدی ای که نوعی سرپوش و نخود سیاه باشد! شاید کسی قصد داشته باشد با یک سرقت مصنوعی، بر اختلاسی پرده بگذارد یا بخواهد با حمله ی پر سر و صدا به یک کامیون مسلح ، توجه مردم را از سرقت بانک منحرف سازد. یا آن که بخواهد پول های مسروقه مافیا را با پول های داخل کامیون عوض کند...
نتیجه:
اگر کسی یک کامیون مسلح بانک را بدزدد، فقط برای آن که پول های مسروقه ای را با پول های داخل آن عوض کند چه پیش می آید؟
2- اما محتوای پرسش:
الف: پیش فرض اصلی جلب توجه و علاقه است. موضوعات عادی و معمولی چنین هدفی را برنمی آورند. کلیشه های گفتاری معمولا شامل نوعی تشابهند. نخستین بار که آدم عباراتی نظیر« شفاف همچون شیشه» یا « سرد همچون یخ» یا « تیز همچون تیغ» را می شنود، احتمالا مجذوب آن ها می شود... و تصویر زنده در ذهن او نقش می بندد. اما امروزه این عبارات توجه ما را جلب نمی کند. این عبارات در اثر کاربرد بیش از حد، چنان فرسوده شده اند که ظاهرا گوش ما اصلا آن ها را نمی شنوند.
این نکته در مورد داستان نیز مصداق دارد. لذا تازگی داستان اهمیت بسیار دارد. اگر به کسی بگویید که داستان شما درباره یک دختر و پسر است، توجه او بی درنگ فروکش می کند مگر این که بیفزایید« و دختر، یکی از دوقلوهای سیامی است!» ... به یاد داشته باشید که غالبا ایده های دست اول از مکان ها و مسیرهای بحث غیر عادی به ذهن می رسد. کمدی بسیار بدیع« بی رحم ها» مورد مناسبی است. این فیلم، داستان دو نفر است که زنی را می ربایند. زن چنان شریر است که شوهرش ابدا خواستار آزادی او نیست و از پرداخت پول برای آزادی زن طفره می رود. زن از این کار بسیار عصبانی می شود و به جانبداری از ربایندگانش برمی خیزد.
ب : اما درباره تناسب و ارتباط... داستان باید احساس هایی را در تماشاگران برانگیزد که برایشان آشنا و قابل درک و مطابق اوضاع روز باشد. از همین رو علت موفقیت فیلم هایی مانند « زیر آتش » این است که از رنگ و واقعیت های سیاسی امروزین استفاده کرده اند چنان که ترس های نهفته ما را بیدار می کنند.
فیلم های اخیر درباره ویتنام چنان دیدگاه های برآشوبنده ای را درباره ی آن جنگ خونین ارائه می دهند که ما را به ترس می اندازند و ازهمین رو ، به نظر ما مناسب و مربوط می آیند.
ج : موضوع باید دلالت های دراماتیک داشته باشد، یعنی این که بتواند تماشاگران را درگیر کشمکش سازد. ترجیحا، این کشمکش باید مشهود باشد و دیگران را نیز در برگیرد... می دانیم که هر جا مبارزه ای در میان باشد، کشمکش هم وجود دارد. این نکته همان قدر درباره ی اغواگری مصداق دارد که درباره مبارزه با مشت و لگد.
د : عملی بودن ایده، دو جنبه دارد. نخست این که، دشواری های فنی در زمینه فیلمبرداری می تواند پروژه ای را متوقف سازد، مثلا موضوعی مانند« چه پیش می آید اگر جهان به آخر برسد و قهرمان تنها بخواهد زمین را دوباره از اتم بنا نهد؟» چنان دشواری هایی دارد که کمتر تهیه کننده ای زیر بار آن می رود.
جنبه دوم، هزینه است، مثلا اگر قرار است با تهیه کننده ای مستقل و کم سرمایه کار کنید که حتی اجاره محل کارش را مرتب نمی پردازد، بعید می نماید که او به فیلمنامه ای علاقه نشان دهد که مبنای آن این ایده باشد. « چه پیش می آید اگر ناپلئون سر از گور بردارد و دوباره قصد فتح اروپا را بکند؟ »

3 – آیا وضوح و قدرت بخشیدن به یک موضوع کار آسانی است؟
در پاسخ باید گفت« گاهی بله، گاهی نه» گاهی علیرغم تلاش و کوشش فراوان ، موضوع همچنان پیش پا افتاده و معمولی جلوه می کند. هر کار می کنید نمی توانید در آن جذابیتی به وجود آورید که انبوه تماشاگران را جلب کند. یا به طور ناخودآگاه حس می کنید که تماشاگران آن را نامناسب خواهند یافت یا کشمکش های آن را بسیار سطحی و مبتذل خواهند شمرد. گاهی نیز درمی یابید که مشکلات و هزینه های تهیه آن چنان است که مسلما توجه و علاقه تهیه کننده را زایل خواهند ساخت.
در چنین مواردی بهتر است به موضوع دیگری بپردازید که قدرت و غنای بیشتری داشته باشد، نه این که دقت و نیروی خود را به سر موضوعی بی حاصل تلف کنید.
رمز موفقیت ، استفاده از رموزی است که موجبات بهره گیری کامل از خلاقیت شما را فراهم می آورد. صحنه ها را جابه جا کنید! عناصر جدیدی را به آن بیافزایید! آن قدر کار کنید تا به ترکیبی دست یابید که تخیل شما را به تسخیر درآورد! دو جوان که قصد دارند با دوچرخه کشور را بگردند، چنان گیرا نیست. کیست که چنین اشتیاقی را در خود احساس نکرده باشد؟ تازگی و تناسب و کشمکش را هم به آن بیافزایید...
شاید نخستین اقدامات شما کاملا بی حاصل و بی ثمر به نظر آید اما صرف تلاش برای پی ریزی یک پیش فرض واضح و قوی مهارت شما را در تفکر و نوشتن افزایش می دهد. باور کنید!
داستان سینمایی – دوایت سواین
ترجمه محمد شهبا ، فارابی 26
ویژه فیلمنامه نویسی


 ایده ها ذاتا هسته ای (nuclear ) هستند. یکی از تعاریف کلمه ی هسته ای در فرهنگ لغت « جزیی آغازین که بخشهای دیگر به آن افزوده می شوند» است . یک حقیقت دیگر درباره ی ایده ها این است که آن ها، اگر نگوییم اصلا، دست کم به ندرت به شکلی کامل ظاهر می شوند.
نگارش فیلمنامه ی داستانی، چارلی مورتیز، محمد گذرآبادی، (فارابی ، تهران، 1384 )، ص 38




کسی چه می داند ( ایده ها ) از کجا می آیند، اما اگر آن قدر خوش شانس هستید که یکی از آن ها را به دست آورده اید، رهایش نکنید ، زیرا ایده های خوب بسیار نادرند. در یک ایده ی خوب، آن قدر انرژی ذخیره شده است که می تواند کسانی را که ساعت های دراز در جهت تکمیل و شاخ و برگ دادن به آن کار می کنند، تغذیه کند. از طرف دیگر ، یک ایده ی بد، قبل از هر نوع گسترش و پی گیری ، می پوسد.
فصلنامه ی تئاتر، دوره ی جدید، ش 2، تابستان 1384
مقاله ی « دراماتوژ به چه عناصری از نمایش توجه دارد؟» ،
لیز انگلمن و مایکل بیگلو دیکسون، احمد دامود، ص 93  

بهترین منابع دستیابی به ایده ها کدام است؟ هر نویسنده ای می آموزد به آن چه در گذشته بارآور از کار درآمده رجوع کند. نمایشنامه نویس می تواند آگاهانه به جستجوی ایده های جنینی بپردازد و با موفقیت آن ها را بیابد، هر چند معمولا نه در مدتی قابل پیش بینی . منابع عمده عبارتند از : تجربه ی زمان حال، گفت و شنود ، مطالعه ، یادآوری ، و تخیل،...
ایده های جنینی به لحاظ نوع اغلب شش صورت به خود می گیرد. برای اکثر نمایشنامه نویسان هر یک از آنها به طور نسبی از تکراری منظم برخوردار می شود...
نوع نخست ایده ی جنینی شخص یا شخصیت است... گر چه غالبا افراد غیر معمول توجه را به خود جلب می کنند، اما معمولا افراد آشنا یا شخصیت های « خیالی » ایده های جنینی بیشتری تهیه می بینند... مکررترین نوع دوم ایده ی جنینی ، مکان است . هر نوع کنش امتناعی در نوعی مکان پیش بینی پذیر امکان وقوع می یابد. مکان های متفاوت افراد متفاوتی را به سوی خود می کشاند. آن چه در اردوگاه زندانیان رخ می دهد به طور عادی همان اموری نیست که در جنگل سحرآمیز وقوع می یابد و آنان که در ارودگاه ولگردان استقرار می یابند معمولا همان هایی نیستند که بر قایق های شخصی تفریحی سوار می شوند... حوادث نیز موجب ایده های جنینی بارآور می شوند. یک حادثه عبارت است از تغییری سریع در شرایط یک یا چند فرد... گر چه حوادث ممکن است لطیف یا خشونت بار باشد، اما بارورترین حوادث اغلب بدفرجام اند. یعنی تغییر مستلزم شرایط کاملا متضاد است. برای مثال نمونه های زیر از نمایشنامه های مشهور امروزی استخراج شده است: فروشنده ی پیر دائم السفری دست به خودکشی می زند، انسانی به یک کرگدن تبدیل می شود، زنی مردی را وقتی در وان حمام نشسته با چاقو می زند. نمونه های تصادفی برگرفته از روزنامه ها مواد آسان یاب را نشان می دهد... نوع دیگر ایده ی جنینی که به کرارت به کار می رود فکر تعقلی است. اگر نویسنده ای ماهیت امور را به تصور آورد یا اگر با مطالعه ی فلسفه از کشف کلیات لذت ببرد، پس احتمالا اندیشه ها و افکار او را برمی گیرند... نویسنده باید مراقب باشد و از اندیشه هایی که توسط دیگران به کرات به کار رفته یا از اندیشه هایی که کاملا درک نمی کند بپرهیزد. برای مثال ممکن است برخی نمایشنامه نویسان ایده ای جنینی در اندیشه های کرک گور در باب سودمندی و فلاکت همزمان ناامیدی، یا در ایده های نیچه در باب ضرورت خنده برای همه ی انسان های نیک، بیابند. گاه نوشتن اندیشه های تعقلی به شکل جملات قصار(گزین گویه) می تواند هم به ایده های آغازین و هم به مواد اندیشگون برای ایده های جنینی بعدی منتج شود... موقعیت، پنجمین نوع ایده ی جنینی است. موقعیت را می توان به عنوان مجموعه روابط انسانی حیات مردم و نیز مردم و امور تعریف کرد. روابطی که اغلب نویسندگان را برمی انگیزد و عبارت است از برخوردهای عاطفی به هم پیوسته. افراد متضاد و متخاصم ساخت موقعیت های رنگارنگ را امکان پذیر می کنند... ششمین و آخرین نوع ایده ی جنینی که به کرات برای نویسندگان وقوع می یابد حوزه ی اطلاعاتی (informational area) است . نویسنده می تواند تصمیم بگیرد نمایشنامه ای بنویسد که با بولینگ، پنتیوس پیلاطوس ، موسسات دولتی مطالعه ی روانی... سر و کار داشته باشد.

.....گام دوم فرایند عبارت است از ایده ی جنینی ... آن را جنینی گوییم زیرا در آن هیچ چیز رشد و بسط نیافته ، در عین حال بالقوه حاوی یک نمایشنامه ی کامل است... ایده هایی که معمولا به آثاری کامل منتج می شوند دست کم سه خصوصیت را در خود جمع دارند. یک ایده ی جنینی خوب قویا علاقه ی آگاه نویسنده را تحت اختیار دارد. پس آن باید ایده ای باشد که نویسنده بتواند ماه ها و سال ها با آن زندگی کند. او باید در یک چنین ایده ای امکان بالقوه ی اثر نمایشی را احساس کند. البته او نمی تواند امکان نمایشی را تشخیص دهد، مگر آن که صاحب شناختی باشد از اجزای نمایشنامه. خصوصیت دیگر ایده ی جنینی این است که نمایشنامه باید قابلیت مهیج سازی زندگی را درآن مشاهده کند. یعنی باید دارای امکان بالقوه اثری باشد که زندگی او ، زندگی شخصیت هایی که سرانجام بخشی از اثر محسوب می شوند، و زندگی تماشاگرانی را که در نهایت با آن تماس پیدا می کنند تعمیق و تشدید کند...
نوشتن برای سینما، تهران، فارابی، 1383 ، مقاله« فرایند نوشتن اثر نمایشی» سم اسمایلی ، منصور براهیمی ، ص 15

فرآیند آفرینش داستان به طور کلی حرکتی است میان دو ایده: « ایده ی اولیه» ، یعنی ایده ای که نویسنده را به خلق داستان برمی انگیزد، و « ایده ی ناظر» (Controlling idea ) ، یعنی معنای نهایی داستان که از طریق کنش و حس زیباشناختی موجود در نقطه ی اوج پرده ی آخر بیان و منتقل می شود. اما ایده ی اولیه بر خلاف ایده ی ناظر، بندرت در قالب یک جمله ی کامل بیان می شود و معمولا پرسشی است که پایان آن نامعلوم است: چه خواهد شد اگر ...؟ چه خواهد شد اگر کوسه ای به ساحل بزند و شناگری را ببلعد؟ آرواره ها. چه خواهد شد اگر زنی شوهر و فرزند خود را ترک کند؟ کرامر علیه کرامر... اما « چه خواهد شد اگر ...» تنها یکی از انواع ایده های اولیه است. نویسندگان از هر جایی الهام می گیرند – از اعتراف سرخوشانه ی یک دوست به تمایلی غیر معمول، از طعنه ی یک گدای افلیج، یک کابوس یا خیال، مطلبی در روزنامه ، تخیلات یک کودک . حتی خود این حرفه نیز می تواند منبع الهام باشد... هر چیزی ممکن است بهانه یا دلیلی برای نوشتن شود حتی ، مثلا یک نگاه گذرا به بیرون پنجره... اگر گروهی را عقیده بر این است که حکم نهایی نویسنده درباره ی زندگی جزمی و تعصب آمیز است، بگذار چنین باشد. نویسندگان خنثی و ملایم معمولا خسته کننده و بی روح اند. چیزی که ما می خواهیم آزاد اندیشی و شهامت ابراز عقیده است، هنرمندانی را می خواهیم که دیدگاه هایشان ما را تکان دهد و به وجد آورد.
داستان: ساختار ، سبک و اصول فیلمنامه نویسی ، رابرت مک کی ، محمد گذرآبادی (تهران، هرمس ، 1382 ) صص 9- 78
 چگونه می توان یک ایده قوی پدید آورد؟
1- ایده اساسی داستان یعنی مفهوم زیربنایی آن را در قالب یک پیش فرض و پرسش « چه پیش می آید اگر...؟ » بریزید.
2- اطمینان یابید که محتوای پرسش؛
الف) تازه باشد.
ب) مناسب و مربوط باشد.
ج) دلالت های دراماتیک داشته باشد.
د) عملی باشد.

3- هرگاه در ایده ی اساسی ، ضعف و سستی راه یافت، به آن قدرت و وضوح ببخشید. پیدایش پیش فرض چگونه است؟
الف) مسئله جالبی بیابید.
ب) زاویه ای خاص را برای نگرش به آن مسئله انتخاب کنید.
پ) این ایده را در چهارچوب یک سوال فرضی قرار دهید.

1- سوال فرضی : سوال فرضی مورد نظر سرچشمه اصلی موضوع فیلم است. این سوال « چه پیش می آید اگر...؟ » است.
آیا ترتیب مراحل فوق همواره به صورت الف، ب ، پ یعنی مسئله / زاویه/ موضوع است؟ بندرت .
در واقع، غالبا نویسنده کنترل چندانی بر چگونگی و زمان و حتی امکان شکل گیری آن ها ندارد. یک بانک، صرفا یک بانک است. اما ممکن است در نظر کسی، انبوهی از پول به نظر آید نه موسسه ای بازرگانی. کمد به خودی خود یکی از لوازم خانه است اما بعید نیست که در ذهن کسی ، مکانی برای اختفای یک جسد باشد. دیدگاه ، فقط نگرش ذهنی شما در قبال آن مسئله خاص است: یعنی امکانات بالقوه ای که شما در آن مسئله می یابید تا موقعیتی داستانی و خیالی را پی ریزی کنید.
نگرش افراد مختلف به یک مسئله خاص هیچ گاه دقیقا همانند نیست.
مسئله مطلوب آن است که تخیل شما را برانگیزد و زاویه ی دید مطلوبی را فرا روی شما قرار دهد.

زاویه دید مطلوب چیست؟ زاویه دیدی است که شما را به هیجان می آورد، ذهنتان را درگیر می سازد و مرغ خیال شما را به گردش و پرواز در لایه های مختلف الهام وا می دارد.
مثال برای سوال فرضی
اگر یک بطری کوکا از هواپیما به داخل یک قبیله بدوی آفریقایی بیافتد و نظام زندگی آنان را به هم بریزد چه پیش می آید؟
بهتر است از دزدی چشم بپوشیم. زیرا خیلی پیش پا افتاده و کلیشه ای است... اما دست نگاه دارید! فرض کنید از موضوع دزدی استفاده کنید اما نه یک دزدی واقعی بلکه دزدی ای که نوعی سرپوش و نخود سیاه باشد! شاید کسی قصد داشته باشد با یک سرقت مصنوعی، بر اختلاسی پرده بگذارد یا بخواهد با حمله ی پر سر و صدا به یک کامیون مسلح ، توجه مردم را از سرقت بانک منحرف سازد. یا آن که بخواهد پول های مسروقه مافیا را با پول های داخل کامیون عوض کند...
نتیجه:
اگر کسی یک کامیون مسلح بانک را بدزدد، فقط برای آن که پول های مسروقه ای را با پول های داخل آن عوض کند چه پیش می آید؟
2- اما محتوای پرسش:
الف: پیش فرض اصلی جلب توجه و علاقه است. موضوعات عادی و معمولی چنین هدفی را برنمی آورند. کلیشه های گفتاری معمولا شامل نوعی تشابهند. نخستین بار که آدم عباراتی نظیر« شفاف همچون شیشه» یا « سرد همچون یخ» یا « تیز همچون تیغ» را می شنود، احتمالا مجذوب آن ها می شود... و تصویر زنده در ذهن او نقش می بندد. اما امروزه این عبارات توجه ما را جلب نمی کند. این عبارات در اثر کاربرد بیش از حد، چنان فرسوده شده اند که ظاهرا گوش ما اصلا آن ها را نمی شنوند.
این نکته در مورد داستان نیز مصداق دارد. لذا تازگی داستان اهمیت بسیار دارد. اگر به کسی بگویید که داستان شما درباره یک دختر و پسر است، توجه او بی درنگ فروکش می کند مگر این که بیفزایید« و دختر، یکی از دوقلوهای سیامی است!» ... به یاد داشته باشید که غالبا ایده های دست اول از مکان ها و مسیرهای بحث غیر عادی به ذهن می رسد. کمدی بسیار بدیع« بی رحم ها» مورد مناسبی است. این فیلم، داستان دو نفر است که زنی را می ربایند. زن چنان شریر است که شوهرش ابدا خواستار آزادی او نیست و از پرداخت پول برای آزادی زن طفره می رود. زن از این کار بسیار عصبانی می شود و به جانبداری از ربایندگانش برمی خیزد.
ب : اما درباره تناسب و ارتباط... داستان باید احساس هایی را در تماشاگران برانگیزد که برایشان آشنا و قابل درک و مطابق اوضاع روز باشد. از همین رو علت موفقیت فیلم هایی مانند « زیر آتش » این است که از رنگ و واقعیت های سیاسی امروزین استفاده کرده اند چنان که ترس های نهفته ما را بیدار می کنند.
فیلم های اخیر درباره ویتنام چنان دیدگاه های برآشوبنده ای را درباره ی آن جنگ خونین ارائه می دهند که ما را به ترس می اندازند و ازهمین رو ، به نظر ما مناسب و مربوط می آیند.
ج : موضوع باید دلالت های دراماتیک داشته باشد، یعنی این که بتواند تماشاگران را درگیر کشمکش سازد. ترجیحا، این کشمکش باید مشهود باشد و دیگران را نیز در برگیرد... می دانیم که هر جا مبارزه ای در میان باشد، کشمکش هم وجود دارد. این نکته همان قدر درباره ی اغواگری مصداق دارد که درباره مبارزه با مشت و لگد.
د : عملی بودن ایده، دو جنبه دارد. نخست این که، دشواری های فنی در زمینه فیلمبرداری می تواند پروژه ای را متوقف سازد، مثلا موضوعی مانند« چه پیش می آید اگر جهان به آخر برسد و قهرمان تنها بخواهد زمین را دوباره از اتم بنا نهد؟» چنان دشواری هایی دارد که کمتر تهیه کننده ای زیر بار آن می رود.
جنبه دوم، هزینه است، مثلا اگر قرار است با تهیه کننده ای مستقل و کم سرمایه کار کنید که حتی اجاره محل کارش را مرتب نمی پردازد، بعید می نماید که او به فیلمنامه ای علاقه نشان دهد که مبنای آن این ایده باشد. « چه پیش می آید اگر ناپلئون سر از گور بردارد و دوباره قصد فتح اروپا را بکند؟ »

3 – آیا وضوح و قدرت بخشیدن به یک موضوع کار آسانی است؟
در پاسخ باید گفت« گاهی بله، گاهی نه» گاهی علیرغم تلاش و کوشش فراوان ، موضوع همچنان پیش پا افتاده و معمولی جلوه می کند. هر کار می کنید نمی توانید در آن جذابیتی به وجود آورید که انبوه تماشاگران را جلب کند. یا به طور ناخودآگاه حس می کنید که تماشاگران آن را نامناسب خواهند یافت یا کشمکش های آن را بسیار سطحی و مبتذل خواهند شمرد. گاهی نیز درمی یابید که مشکلات و هزینه های تهیه آن چنان است که مسلما توجه و علاقه تهیه کننده را زایل خواهند ساخت.
در چنین مواردی بهتر است به موضوع دیگری بپردازید که قدرت و غنای بیشتری داشته باشد، نه این که دقت و نیروی خود را به سر موضوعی بی حاصل تلف کنید.
رمز موفقیت ، استفاده از رموزی است که موجبات بهره گیری کامل از خلاقیت شما را فراهم می آورد. صحنه ها را جابه جا کنید! عناصر جدیدی را به آن بیافزایید! آن قدر کار کنید تا به ترکیبی دست یابید که تخیل شما را به تسخیر درآورد! دو جوان که قصد دارند با دوچرخه کشور را بگردند، چنان گیرا نیست. کیست که چنین اشتیاقی را در خود احساس نکرده باشد؟ تازگی و تناسب و کشمکش را هم به آن بیافزایید...
شاید نخستین اقدامات شما کاملا بی حاصل و بی ثمر به نظر آید اما صرف تلاش برای پی ریزی یک پیش فرض واضح و قوی مهارت شما را در تفکر و نوشتن افزایش می دهد. باور کنید!
داستان سینمایی – دوایت سواین
ترجمه محمد شهبا ، فارابی 26
ویژه فیلمنامه نویسی


 ایده ها ذاتا هسته ای (nuclear ) هستند. یکی از تعاریف کلمه ی هسته ای در فرهنگ لغت « جزیی آغازین که بخشهای دیگر به آن افزوده می شوند» است . یک حقیقت دیگر درباره ی ایده ها این است که آن ها، اگر نگوییم اصلا، دست کم به ندرت به شکلی کامل ظاهر می شوند.


نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عبور در غبار"تحویل سیمافیلم می شود.
کارگاه تحلیل فیلم و "ناخدا خورشید"
برکت" در شورای تخصصی فیلمنامه
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

195208

بازدید امروز

9

بازدید دیروز

10

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم

توسعه سینمای فاخر

تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...

 لوگوی وبلاگ

توسعه سینمای فاخر

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

کلمات قصار سینمایی ها
پاییز 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388

 لینک دوستان

پیچک
!!!نگاتیو

لوگوی دوستان





اشتراک