همه مقصرند
این اشتباه محض است که فیلم دعوت حاتمی کیا را با آژانس شیشه ای مقایسه کنیم و انتظار داشته باشیم او همچنان آژانس شیشه ای بسازد. منظورم ژانر(گونه) نیست مرادم فیلم مردم پسند است.
فیلم آژانس شیشه ای فقط همان یک بار جواب می دهد نه بیش .این قصه یکبار بیشتر گفته نمی شود .
هرچند من با این گفته آقای بهروز افخمی که می گوید" قصه های خوب دنیا گفته و تمام شده است و دیگر قصه خوبی گفته نمی شود مگر تکرار قصه های خوب" اما قائل به این نیستم که چون مردم از آژانس شیشه ای خوششان آمده باید مرتب آنرا ساخت. این غلط است .
اگر می خواهیم فیلم خوب بازهم ساخته شود باید اجازه دهیم وحمایت کنیم فکرهای تازه نفس و مستعد به میدان بیایند.
از اینکه گفتم اجازه داده شود؛ مقصودم این بود که اولیاء امورسعه صدر بیشتری به خرج دهند و میدان را وسیعتر ببینند. و گفتم حمایت کنیم منظورم این بود که دست یک جوان فیلم نامه نویس یا کارگردان را بگیریم و کمک کنیم فیلمش را بسازد . این سخن نافی این نیست که اگر فیلم نامه نوشته شده، مشکل دارد به آن پرداخته نشود.
مساله اینجاست که اصلا کسی گوشش بدهکار نیست.
حتی من طرحی به نظرم رسیده بود که هزینه فیلم، قبل از ساخته شدن از مخاطب اخذ شود . به این صورت که فیلم نامه منتشر گردد و هر کس علاقه دارد آن فیلم ساخته شود از حداقل قیمت بلیط تا هر چقدر که برایش امکان دارد به حسابی که اعلام می شود بریزد و رسید دریافت دارد و پس از ساخته شدن فیلم بدون خرید بلیط به تماشای فیلم برود . حتی آندسته از افرادی که دنبال تعالی سینمای ارزشی هستند رسید(بلیط) را در اختیار سایرین قرار دهند و همه به سینما بروند.
وقتی مقام معظم رهبری در مورد سینما اینگونه می فرمایند:
" سینما بلاشک یک هنر برتر است ، یک روایتگر کاملا مسلط که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوه های هنری روایت یک واقعیت و یک حقیقت تا امروز به این کار آمدی نیامده . یک هنر پیچییده و پیشرفته و متعالی"آیا ما تکلیف نداریم که حتی فرش زیر پایمان را بفروشیم و خرج سینما کنیم؟
برگردیم سر سخن
در این کشور از سویی عادت به آویزان شدن باب است. اگر کسی ناشناخته باشد هیچکس تکلیفی ندارد دستی دراز کند تا او رشد کند اما اگر به شهرت رسید مورد اقبال قرار می گیرد . آنهم نه به خاطر او که به خاطر مطرح کردن خودشان.از دیگر سو همه بهترین را می خواهند .
در کلاسهای فیلم نامه نویسی اصول یک فیلم نامه خوب را اینگونه بر می شمارند:
1- تصویری بودن (مخاطب برای درک فیلم کمتر مجبور باشد بشنود)
پر واضح است که چه محدودیتی برای فیلم ساز با این شرط ایجاد می شود.جالب است بدانید که فیلمهای هالیودی که نریشن در آن نقش زیادی دارد رو به فزونی است.
2-جذاب بودن (چقدر موضوع جذاب در جهان وجود دارد و با اینهمه ذائقه متفاوت چه موضوعی می تواند بیشترین طیف را جذب کند خود داستانی است)
3- حرفی برای گفتن داشته باشد(آیا همه حرفهای گفتنی را می شود گفت ؟ آیا می شود ممیزی را دور زد وحرف گفتنی را گفت بی آنکه قیچی او متوجه شود؟ )
4-تازه باشد( برگشتیم به ابتدای نوشتار . مخاطب هم کار تازه می خواهد هم مشابه آنچه قبلا دیده و پسندیده . این مقایسه از اختصاصات بیننده است و نمی توان از او سلب کرد.)
5- به روز بودن ( مراد ازاین قید اینست که نه گذشته باشد و نه آینده . مانند خصلت خیانت که به روز است وبیننده با دید روز به سراغ این موضوع می رود)
6- باور پذیر بودن ( مخاطب چیزی را باور می کند که با آن به طورملموس در ارتباط باشد. فیلم ساز یا باید در محدوده زندگی مخاطب فیلم بسازد یا ریسک باور پذیر نبودن آنچه خارج از زندگی کوچه بازا می سازد را به جان بخرد . تازه شق اول خود با مشکلات بندهای بالا در تضاد نباشد خوب است).
با اینهمه محدودیت که مخاطب برای سینماگر بوجود آورده است ؛ دور شدن فیلم ساز از مردم خیلی غیر عادی است؟فیلم به رنگ ارغوان حاتمی کیاکه به همراهی با نظام مشهور است با داشتن پروانه توقیف می شود و توقع داریم او خم به ابرو نیاوردو سراغ موضوعات غیر ( مانند سقط جنین نرود ).
این سخن ادامه دارد...
|