این متن را مدیر محترم صفحه فرهنگی سایت برناوسرکار خانم الهام نامجو بخوانند.
می تونید فراموش کنید!
با سلام و احترام
از تهیه کننده اولیه فیلم دلشکسته (آقای مجید اسماعیلی ) پرسیدم(مصاحبه با ایشان درمرحله پیاده سازی متن است و به زودی در روزنامه امتیاز چاپ می شود) این فیلم را باید فراموش کرد یا زنده نگه داشت . مکث کوتاهی کرد و گفت اگر می توانید فراموش کنید ، فراموش کنید.
گفتم تهیه کننده اولیه چون مدیر فعلی موسسه، برای دیده شدن فیلم تلاش بسیاری می کنند پس لاجرم تهیه کننده دوم اوست هرچند اعلام کرده است که موسسه تهیه کننده نیست!!
این موضوع بحث نیست.
پاسخ هوشمندانه آقای اسماعیلی که هم اکنون استاد دانشگاه امام صادق (ع) و یادگار جبهه و جنگ است و می توان قسم خورد حداقل به اندازه دوستانی که گرداننده صفحه سینمای آن سایت هستند دلسوز این آب و خاک است مرا بر آن داشت با کسانی که عقیده دارند دیگر نباید به دلشکسته اندیشید هم گام نشوم.
برآن شدم که با نقد نویسان منفی ومثبت فیلم در کنار تهیه کننده متعهد و کارگردان جبهه رفته فیلم نشستی برگزار کنم .
از سوی خانم نامجو پالسی نرسید. روزنامه سینمایی بانی فیلم دعوت را رد کرد و روزنامه کارگزاران گفت ازنویسنده نقد گرگهایی در لباس میش (مورخ 4/10/87 ) شماره تماسی نداریم. (البته این نقد مثبت فیلم است نه منفی).
جالب است بدانید که من نه عضو سایت یا خبرنگار روزنامه ای هستم و نه کسی که نقدی را بنویسم بی نام ونشان و وقتی کسی خواست چرایی آن نوشتار را بپرسد پاسخی نشنود.
اگر به وبلاگم به نشانی توسعه سینمای فاخر (با جستجو در گوگل) سری بزنید نقد بی رحمانه ای بر فیلم نگاشته ام اما فیلم را مایه سرشکستگی ندانسته ام که سرداران و پیشکسوتانی چون سید ضیاء هاشمی ؛ فراستی ، اسماعیلی ، قهرمانی و رویین تن را همواره استاد خود می دانم.
سرکارخانم نامجو آیا براستی هیچ چیز مثبتی در این فیلم نیافتید؟!
آیا پیرنگ این فیلم امروزی و بدیع نیست ؟
آیا مخاطب فیلم هنگام خارج شدن از سینما در گیر فیلم نیست؟
آیا این فیلم نا همسو با موج کمدی سازی آنگونه که شما در نقد فیلم چار چنگولی (مورخ 12/10/87- روزنامه بانی فیلم)با لحن اعتراضی نسبت به این موج آورده اید نیست؟
آیا این فیلم متفاوت از فیلمهایی که به تبعیت از وضعیت روز سینما ( همان مرجع)ساخته می شوند نیست؟
سرکار خانم نامجو؛ شما در نقد چارچنگولی با تایید ضمنی کاری که سهیلی انجام داده است می گویید : " سهیلی با به تصویر کشیدن مدلهایی که جوانان امروزی در نوع لباس و آرایش مو و صورت خود به کار می برند ...به نوعی شیوه های غلط رفتاری این قبیل آدمها را نیز به نقد کشیده ..."ولی در دلشکسته نشان دادن نفس و نفس ها را موجب سرشکستگی می دانید اما این تعبیر را برای چارچنگولی ندارید.عجیب نیست؟
کاری به این ندارم که ظاهرا فیلم قیصر کیمیایی را هم ندیده اید.
بگذریم.
در آنچه گفتم شائبه اینکه شما را تحریک کنم تا در جلسه مناظره ای که با حضور تهیه کننده ؛ کارگردان و نقد نویسان اندک فیلم حضور خواهند داشت شرکت کنید وجود دارد اما باور کنید فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد.
راستی به نظر شما چرا نقد راجع به این فیلم اینقدر قلیل است ؟ یک علتش نمی تواند این باشد که نقد نویسهای ما هم حوصله مشکلات پرداختن به کارهایی که با اندیشه سرو کار دارد را ندارند و اگر کسی هم چون شما که از نوشته تان بر می آید دغدغه دینی و سینمای دینی را دارید به ناچار نامش را قید نمی کند.
کتمان نمی کنم که سکوت بی جا ی کارگردان و عدم مصاحبه اش با نشریات نیز علی رغم اصرا رمن ، در مهجور ماندن فیلم موثر بوده است.
تهیه کننده در محیط میمون و مبارک دانشگاه امام صادق (ع) در پایان مصاحبه اش به من گفت این فیلم با ارادت به اهل بیت ساخته شده است و هر چقدر ما به اهل بیت نزدیک تر شد ه ایم فلیم همانقدر دیده خواهد شد .
|