ایده چهارم
محسن که در زمان درگیریهای خیابانی با منافقین ناخواسته با پوتین به صورت یک فروشنده نشریات سازمان کوفته و بینی اش را شکسته است از ترس تعقیب قضایی ، عازم جبهه
می گردد. برخی از همرزمانش که از ماجرا خبر دارند سر بسرش می گذارند و گاهی از پشت سر صدای مامور سازمان قضایی نیروهای مسلح را در می آورند که گویی دنبالش آمده اند.
روزی محسن رزمنده ای را که شباهت بسیار با همان فرد منافق دارد با او اشتباه می گیرد...
|