فرصت
خادم مسجد محل، پریشب برای چندمین بار از من پرسید آیا راهی برای بیمه شدن او وجود دارد و همچنین برای چندمین بار با اعتراض کرد که ما چون سن مان بالای 50 سال( نصاب بیمه گر برای بیمه کردن ) است باید بمیریم؟!
ومن برای چندمین بار قول دادم اگر راهی باشد دریغ نکنم.
با خود گفتم پیرمرد (بالای 70 سال سن دارد) که جوانی اش سپری شده ، فکر می کند همه در کشور دنبال این هستند که او را این دم آخری تامین کنند غافل از اینکه دستگاههای متولی امر اول دنبال اخذ حق بیمه هستند تا اقدام برای آرامش فکری این امثال این پیرمرد.
بیشتر که فکر کردم دیدم سینما نیز مانند بیمه گر است وکسی که فکر کند اگر تا مدتها به سینما کولی ندهد سینما به او اقبال نشان می دهد مانند این پیرمرد . دلگرم شدم که ماندن در این راه بی تدبیری نیست و فرصت برای امثال من زیاد است . اما یک نگرانی هم داشتم:
آیا اجل آنقدر به پیرمرد مجال می دهد به چنین نتیجه ای برسد؟...
|