سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توسعه سینمای فاخر

 

لازم ترین دانش بر تو آن است که صلاح دینت را به تو نشان دهد و مایه تباهی اش را برایت روشن سازد . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:51 عصر

موضوع سریال «آینههای نشکن» جاسوسی است نه یوسیاف اصفهان

خبرگزاری فارس: تهیه کننده مجموعه تلویزیونی «آینه‌های نشکن» گفت: ما برای اولین بار و برای این سریال دوربین را به داخل یو سی اف اصفهان بردیم و این محیط را به مخاطبان نشان خواهیم داد. شاید هم به دلیل کلید خوردن سریال در این محل وجه پرداخت به موضوع جاسوسی کمرنگ شد.

حمید آخوندی» که به همراه «علیرضا جلالی» تهیه کنندگی مجموعه «آینه‌های نشکن» با نام قبلی «فتانه» را بر عهده دارد، با بیان این مطلب در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت: در این مجموعه تلویزیونی نحوه جذب یک شهروند به شبکه‌های جاسوسی بررسی می‌شود و اینکه این شبکه‌ها با چه شگردهایی اقدام به جذب افراد می‌کنند.
وی افزود: این سریال بیشتر به این وجه می‌پردازد، اما مطبوعات و رسانه‌ها بیشتر روی بحث انرژی هسته‌ای مانور دادند. در صورتیکه قصه ما کاملا در یک بستر خانوادگی اتفاق می‌افتد و به طور کاملا غیر مستقیم به بحث انرژی هسته‌ای پرداخته شده است.

آخوندی تصریح کرد: ما برای اولین بار و برای این سریال دوربین را به داخل یو سی اف اصفهان بردیم و این محیط را به مخاطبان نشان خواهیم داد. شاید هم به دلیل کلید خوردن سریال در این محل وجه پرداخت به موضوع جاسوسی کمرنگ شد.
وی ادامه داد: این سریال کاملا آموزشی و به دور از شعار زدگی است.

مجموعه تلویزیونی «آینه‌های نشکن» در 20 قسمت 45 دقیقه‌ای به تهیه کنندگی «حمید آخوندی» و «علیرضا جلالی» برای پخش از شبکه دو سیما در حال ساخته شده که جمعه ی گذشته قسمت پنجم آن روی آنتن رفت.

بازیگرانی چون صبا کمالی، علی قربان‌زاده، عاطفه رضوی، شبنم فرشادجو، قاسم زارع و مهدی صبایی در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرده‌اند و فیلمنامه این مجموعه در بستر زیرین داستان ضرورت داشتن فناوری هسته‌ای را بررسی می‌کند.

این سریال که با موضوعی خانوادگی به مسائل انرژی هسته‌ای ایران می‌پردازد، داستان خانواده‌ای را دنبال می‌کند که طی یکسری اتفاقات به طور ناخواسته وارد سیستم جاسوسی از انرژی هسته‌ای ایران می‌شوند.
همسر خانواده به دنبال گرفتن اقامت از کشور کاناداست تا از بیکاری و بلاتکلیفی نجات پیدا کند، اما با پیشنهاد جدید ‌کاری به همسرش در سازمان انرژی اتمی ورق برمی‌گردد و او ناخواسته و برای کمک به برادرش به صورت یکی از عوامل سازمان جاسوسی دشمن وارد سازمان انرژی اتمی می‌شود.



نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:46 عصر

نگاهی به سریال «آیینه های نشکن» ساخته جواد اردکانی موضوع بزرگ در

سریال «آیینه های نشکن»  نخستین کار نمایشی با موضوع محوری انرژی هسته ای در کشورمان است.
این سریال را جواد اردکانی نوشته و کارگردانی کرده است. تهیه کنندگان کار هم کسانی همچون آخوندی و جلالی هستند که پیش از این آثار مطرح و حساسی را به منصه نمایش رسانده اند، از جمله فیلم سینمایی «روز سوم» یا کار پلاتویی مانند «صندلی داغ» و تعداد زیادی فیلم دفاع مقدس دیگر که در کارنامه خود دارند.

ادامه مطلب...

نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:41 عصر

نقد کوتاه

آینه های نشکن سریالی هشدار دهنده بود
سریال آینه های نشکن با توجه به ریزه کاری ها و اطلاعاتی که به مردم می داد سریالی هشدار دهنده بود.

ذبیح اله رحمانی منتقد سینما و تلویزیون به باشگاه خبرنگاران گفت: سریال آینه های نشکن قصه ای تازه ای دارد که تلویزیون کمتر به این موضوعات پرداخته است، ولی تبلیغات درستی برای آن نشده بود.

وی افزود: این سریال روال کندی به همراه داشت و در سیر حوادث داستان به خوبی می توان کمرنگ شدن بازی بازیگران را مشاهده کرد و ضعف انتخاب بازیگران دیده می شود.


نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:27 عصر

نقد سریال آینه های نشکن

درباره سریال «آینه‌های‌نشکن» چاپ
Image

درباره سریال «آینه‌های‌نشکن»
چند محکوم به مرگ گریخته‌اند
داستان‌گویی و داستان‌پردازی از دیر باز یکی از دغدغه‌های شیرین بشری برای جولان دادن به رویاها و تـخـیلاتش بوده است. در سازمان داستان‌های جاسوسی و معمایی توازن ایجاد کردن در میزان هوشیاری و درایت دو طرف درگیر ماجرا از ارکان این‌گونه داستانی محسوب می‌شود. هرگاه این موازنه بر هم خورد، شاخصه باورپذیری برای تماشاگر چنین داستان‌هایی از درجه اعتبار ساقط شده و کلیت اثر شمایل یک اثر فانتزی به خود می‌گیرد. آینه‌های نشکن چند ماهی است که در شبکه دوم تلویزیون در یک بستر جاسوسی ــ معمایی، رخدادهایش را به جمال تماشاگر گره می‌زند.

ادامه مطلب...

نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:20 عصر

اشنایی با اصطلاحات سینمایی

پخش ویدیویی:بعد از اتمام نمایش عمومی در سالن های سینما  نوع توزیع فیلم در شبکه ویدیویی  پخش ویدیویی  نام دارد که امتیاز ان جدا از اکران عمومی معامله می شود.

 

پرداخت فیلم: شیوه اجرا وساخت صحنه های مختلف یک فیلم  تکنیکهای به کار رفته دران ونوع چیدن اجزای تکنیکی گوناگون در کنار هم .

نویسنده:عظیمی


نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:19 عصر

درسهایی از امام

این هم به خاطر تو

حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی :گاهی که خدمت امام می رفتم می دیدم یکی از دو کانال تلوزیون برنامه ورزشی پخش می کرد وامام کانال دیگری را می دیدند  فورا کانالی را که ورزش پخش می کرد می گرفتند و می گفتند :این هم به خاطر تو  بنشین ونگاه کن .

برداشتهایی از سیره امام خمینی ج 1 ص43 .

نویسنده:اشکوری


نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:18 عصر

قسمتی از سخنرانی شهید چمران

یکی از تجار بزرگ و سرمایه داران بزرگ  همسایه یک روحانی عالیقدر بود. این روحانی از او می پرسد:ای مرد !ای مرد ثروتمند !تو در این دنیا چه ارزویی داری؟می گوید من فقط دو ارزو دارم .مرد روحانی متعجب میشود که چگونه فردی را پیدا کرده است که فقط دو ارزو دارد .بنابراین ارزوهایش باید انقدر عظیم وبزرگ و وسیع وجهانی باشد که همه ارزوهای کوچک دیگر او را شامل شود.از او می پرسد :بگو ببینم ارزوهایت چیست؟این مرد توانگر فکر می کند و فکر می کند و می گوید :معذرت می خواهم ارزوی اول خود را فراموش کرده ام .مرد روحانی می گوید :عجب ارزویی که صاحب ارزو ان را فراموش کند .این که ارزو نمی شود ارزو ان چیزی است که با زندگی او  با قلب او  با حیات او با روح او رابطه دارد قابل فراموش شدن نیست .واگر فراموش شود ارزو نیست . ولی به هر حال می گوید :بگو ببینم ارزوی دومت چیست ؟برای ارزوی دوم می گوید : دلم خورشت فسنجان می خواهد . مرد عالم روحانی بر او می خندد که ای توانگر و ثروتمند  اینکه ارزو نمی شود !تو پول داری ثروت داری  میتوانی چند تومان گردو بخری و یک خورشت فسنجان به راه بیاندازی .این که دیگر ارزو نیست .ولی به هر حال انسانهایی ادمهایی هستند که   ارزوهای انها به درجه پست است  به این درجه مادی است .به این درجه ناچیز است که حتی ارزوی خود را

 

فراموش می کنند.

نویسنده:جعفریان


نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 3:16 عصر

واژه نامه سینمایی

بازیگران Afm(assistant floor manager)

وسایلی که بازیگران درصحنه مقابل دوربین استفاده یا حمل می کنند .این وسایل با لباسهای معمولی تفاوت دارند (بیشتر تزیینی هستند)

نویسنده:عظیمی


نظر شما( )
?

چهارشنبه 88/1/19  ساعت 2:1 عصر

نقذ تفاوت مدیوم تلوزیون با سینما

خبرگزاری فیلم نیوز: احمد طالبی نژاد: هنگام نمایش سریال ارجمند «سلطان صاحبقران» اثر زنده یاد علی حاتمی در اوایل دهه 50، در کنار انبوهی نقد و تحلیل مثبت و منفی که بر آن نوشته شد، نادر ابراهیمی درباره نکته یی مهم مطلبی نوشت که به گمان من هنوز هم می تواند به عنوان یک توصیه مد نظر سریال سازان تلویزیون به ویژه آنان که در کار انبوه سازی اند، قرار گیرد.
وی ضمن ستایش از کار حاتمی در پرداختن به گوشه یی از تاریخ معاصر، به نکته یی فنی و تکنیکی اشاره کرده بود با این مضمون که مشکل اصلی سریال آن است که برای قاب کوچک تلویزیون طراحی نشده و از نماهای دور (لانگ شات) و متوسط (مدیوم شات) بیش از حد استفاده شده و به این ترتیب، حس صحنه ها به مخاطب تلویزیونی منتقل نمی شود. این نکته یی است که می توان هنوز هم در برخی سریال های تلویزیونی به عنوان یک عامل مهم در عدم جذابیت کار، روی آن انگشت گذاشت.
نمونه اش دو سریال خاک سرخ» و «حلقه سبز» 

خاک سرخ» تجربه نخست این فیلمساز در مدیوم محدود تلویزیون بود و می شد ضعف هایش را که باعث شد حتی مخاطبان عام تلویزیون هم از آن استقبال چندانی نکنند، به حساب عدم آشنایی وی با رسانه یی مثل تلویزیون گذاشت اما همان اشکال های فنی و تکنیکی، به اضافه لحن ثقیل و پرابهام، در «حلقه سبز» هم تکرار شده که این بی توجهی از فیلمساز خوبی مثل حاتمی کیا بعید بود. «حلقه سبز» البته دچار یک بدشانسی یا بهتر است بگویم سوءمدیریت هم شد. اگر این مجموعه پیش از سریال «اغما» که به لحاظ فضا، شخصیت ها و نمادسازی مشابهت زیادی با یکدیگر دارند، به نمایش درمی آمد، شاید تماشاگر کم حوصله تلویزیون را تا حدودی اقناع می کرد اما موفقیت «اغما» در جلب مخاطب به ویژه در ایام ویژه ماه رمضان، باعث شده حالا تمهید روایی حضور محسوس و نامحسوس یک عنصر خیالی یعنی روح سرگردان یک مرده، کارایی و جذابیتش را از دست بدهد. اصلاً دنیایی که حاتمی کیا در این سریال بنا کرده، از اساس اشکال دارد. تجسم روح، آن هم با آن شکل و شمایل کریه که بازی خوب حمید فرخ نژاد هم نتوانسته است باورپذیرش کند، مقوله یی پیچیده و ذهنی است که برای تجسم بخشیدن به آن، باید تمهیداتی اندیشیده می شد. ظهور و غیبت روح سرگردان نیازمند فضاسازی ویژه و غیرعادی است تا تماشاگر بتواند حضور او را تحمل کند. در شکل فعلی البته او موجود مزاحمی است که با حرکات عجیب و غریب و بهتر است بگویم با ادا و اطوار می خواهد حضور خود را لااقل در ذهن خانم انترن جلوه گر کند اما چون هیچ حالت ویژه یی برای این حضور طراحی نشده، تحملش دشوار است و همین نکته یکی از اصلی ترین عوامل عدم جذابیت کل مجموعه شده است. در واقع می خواهم بگویم وادی که حاتمی کیا واردش شده، وادی مناسبی برای بیان دیدگاه های اجتماعی او نیست و فراموش نکنیم که این فیلمساز حتی در فیلم های صرفاً تبلیغاتی نخستین اش هم، نگرشی اجتماعی داشت و شاید یکی از دلایل موفقیت و محبوبیت وی نزد تماشاگران همین ویژگی باشد. او همواره درباره آدم های زنده و زمینی فیلم ساخته و برای ورود به عرصه های دیگر به ویژه عرصه های ناآشنا، آمادگی چندانی ندارد. استناد می کنم به بخشی از فیلم مستند «وقایع نگاری یک فیلمنامه ناتمام» ساخته زنده یاد سیدابراهیم اصغرزاده که فیلمی است درباره سوژه یابی و تحقیقات میدانی حاتمی کیا در پاریس برای نوشتن فیلمنامه یی داستانی درباره نسل دوم مهاجران ایرانی. در صحنه مورد نظر که اواخر فیلم اتفاق می افتد، حاتمی کیا اقرار می کند که گاهی با خودم فکر می کنم فلانی برو درباره آدم هایی فیلم بساز که آنها را می شناسی و خودت را توی دردسر نینداز (نقل به مضمون) و در نهایت هم می گوید که هرچه جلوتر می روم، به این نتیجه می رسم که فعلاً آمادگی ورود به این موضوع را ندارم. (نقل به مضمون) که می دانیم به کل قید آن سوژه را زده و پس از نزدیک به 10 سال، هنوز حرفی درباره ساخته شدن آن در میان نیست.
ای کاش حاتمی کیا پیش از نگارش «حلقه سبز» به همین نتیجه می رسید و قید این سوژه را می زد. دست کم بهتر بود پیش از دست به کار شدن، فیلم «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری را می دید که با همین موضوع و مضمون و با همین کشمکش های بیرونی و ذهنی، یک اثر ماندگار و ارزشمند از کار درآمده.
البته نمی شود از فیلمساز انتظار داشت خود را در یک عرصه محدود کند. بوده اند سینماگرانی که در همه ژانرها و ساختارها فیلم ساخته و موفق هم بوده اند اما حاتمی کیا آگاهانه خود را در یک چارچوب ذهنی مقید کرده و حالا که خواسته است این پوسته را بشکند، به گمان من آمادگی لازم را ندارد. دست کم به استناد چهار قسمت پخش شده «حلقه سبز»، می توان به نوعی سردرگمی، آشفتگی و بلاتکلیفی را در آن دید. حاتمی کیا آن قدر که درگیر بهره گرفتن از ترفندهای کامپیوتری بوده و از این امکانات ذوق زده شده، در بند زبان، لحن و شیوه روایت اثر نبوده است. او حداقل باید این نکته را در نظر می گرفت که وقتی قرار است اثرش از رسانه یی مثل تلویزیون پخش شود که بیننده عام میلیونی دارد، دست کم همان لحن ساده و صمیمانه آثار سینمایی اش را به کار گیرد تا بتواند مخاطبش را تحت تاثیر قرار دهد. حاتمی کیا شگرد تحت تاثیر قرار دادن را خوب می داند و آثار او دست کم از فیلم «از کرخه تا راین»، به لحاظ رابطه با مخاطب، بسیار موفق بوده اند. او از معدود سینماگرانی است که خوب بلد است بغض در گلوی تماشاگر بنشاند و اشکش را درآورد. نمی دانم چرا از این توانایی نه در «خاک سرخ» و نه در «حلقه سبز»، خبری نیست. شتابزدگی در نگارش فیلمنامه، انتخاب بازیگران و کارگردانی از ویژگی های بارز این دو سریال به ویژه «حلقه سبز» است. هرچند معتقدم اگر این مجموعه روی پرده سینما به نمایش درمی آمد، شاید که قادر بود ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کند. چون میزانسن ها، حرکت های پیچیده دوربین و شیوه ضدداستان گویی روایت، تناسب بیشتری با مدیوم سینما دارد.
این مشکل البته محدود به حاتمی کیا نیست. برخی دیگر از سریال سازانی که سابقه سینمایی دارند نیز با همین مشکل روبه رو هستند. نمونه اش همایون اسعدیان و سریال نسبتاً خوب «راه بی پایان». در این مجموعه هم گاهی میزانسن ها به شدت سینمایی اند و در قاب کوچک تلویزیون جلوه چندانی ندارند. ویژگی مشترک دیگری که در کار این دو و البته دیگر سریال سازان تلویزیونی مشهود است، کم فروشی و تکرار است یا به اصطلاح معروف آب بستن و کش دادن بیهوده که البته ریشه یی کاملاً اقتصادی دارد. بسیاری از صحنه ها و فصل ها هم در «خاک سرخ» و «حلقه سبز» و هم در «راه بی پایان» اضافی و تکراری اند. فراموش نکنیم که سریال «زیر تیغ» که موضوع و مضمونی جذاب و بکر داشت هم قربانی همین ماجرا شد. چهار قسمت از «حلقه سبز» پخش شده و گویی همچنان در آغاز راهیم. هنوز هویت برخی آدم ها روشن نیست. هنوز اصل ماجرا مشخص نشده و اصولاً به نظر می رسد قرار هم نیست اتفاق مهمی بیفتد. گویی قرار است تماشاگر در برخورد با آد م ها و روابط، همچنان سرگردان و انگشت به دهان بماند و این برای منزلت سینماگر فرهیخته یی مثل حاتمی کیا، موقعیت خوبی نیست. شاید او فکر کرده حالا که همه دارند سریال می سازند، چرا من نسازم. اولاً اغلب کسانی که در سینما کار کرده و موفق بوده اند، در تلویزیون ناموفق از کار درآمده اند و حتی برعکس بسیاری از سریال سازان در سینما ناموفق بوده اند. جدا از وجه خرافی قضیه، این مشکل یک ریشه تکنیکی و علمی هم دارد. این دو رسانه به رغم ذات مشترک شان که نمایش دادن است، قرابت دیگری با یکدیگر ندارند. در سینما، تماشاگر در موقعیتی ویژه در سالن سینما قرار می گیرد. در تاریکی فرو می رود و چشم به پرده بزرگی می دوزد که همه هوش و حواس او را به خود جلب می کند اما در تلویزیون قضیه فرق می کند. تماشاگر تلویزیون قید و بندی ندارد و ناگزیر نیست همه وجودش را در اختیار چیزی قرار دهد که بر صفحه کوچک ظاهر می شود. او گاهی ناچار است سری به آشپزخانه بزند، جواب تلفن را بدهد، به درس و مشق بچه اش توجه کند و صدها کار معمول دیگر و در عین حال یک سریال را هم دنبال کند بنابراین اغلب از طریق شنیدن دیالوگ ها، سریال را دنبال می کند یا دست کم از کسی که پای تلویزیون نشسته، می پرسد «چی شد؟» و از این طریق در جریان آنچه گذشته و او ندیده، قرار می گیرد اما در «حلقه سبز» تماشاگر ناگزیر است دائم چشم به صفحه بدوزد اما هرچه می گذرد، چیزی بر او معلوم نمی شود. پس یک جای کار اشکال دارد. حاتمی کیا بهتر از هر کسی می تواند مشکلات کارش را متوجه شود. امیدوارم خودش بیننده دائمی این سریال باشد و امیدوارم آن قدر منصف باشد که عدم مقبولیت کارش را به حساب کم دانشی تماشاگر نگذارد. کار کردن برای تلویزیون آزمون دشواری است که اغلب هم نتیجه مثبتی دربرندارد چون تلویزیون یک رسانه دولتی کاملاً کنترل شده است و سینماگری که از این رسانه تمکین می کند، در وهله نخست باید به منویات مدیران آن که اغلب گرایش های سیاسی و ایدئولوژیک دارند، تن در دهد. حاتمی کیا لااقل در سینما نشان داده که اهل مماشات نیست که اگر بود برخی فیلم هایش دچار مخمصه نمی شدند - به یاد داشته باشیم که «به رنگ ارغوان» پس از گذشت سه سال هنوز مجوز نمایش به دست نیاورده. پس چه شده که در مقابل مدیران تلویزیون مماشات کرده و سریالی ساخته که البته فکر می کنم خیلی هم باب دل مدیران محترم نباشد. اگر بحث رقابت شبکه ها را جدی تلقی کنیم، واقعیت این است که شبکه سوم در این رقابت، به واسطه «حلقه سبز»، امتیازی به دست نیاورده است.

 


نظر شما( )
?

سه شنبه 88/1/18  ساعت 2:39 صبح

درسهایی از امام

تا اینجا که امدی دست شما درد نکند

خانم زهرا مصطفوی (دختر امام):مادرم می گفتند یک وقتی من به اقا گفتم هرجارفتی من با شما امدم . هر چیزی برای شما پیش امد پا به پای شما ایستادم  اما یک چیزی از شما می خواهم  اگر بهشت رفتی انجا هم مرا به دنبال خودت ببری .از انجا که امام اهل تعارف نبودند گفتند:((نه  تااینجاهایی که امدی دست شما درد نکند  اما انجا هر که خود وعملش .انجادیگر نمی توانم )).

برداشتهایی از سیره امام خمینی.ج 1 ص 56

نویسنده:مهدی سربندی


نظر شما( )
<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عبور در غبار"تحویل سیمافیلم می شود.
کارگاه تحلیل فیلم و "ناخدا خورشید"
برکت" در شورای تخصصی فیلمنامه
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

192734

بازدید امروز

9

بازدید دیروز

24

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم

توسعه سینمای فاخر

تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...

 لوگوی وبلاگ

توسعه سینمای فاخر

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

کلمات قصار سینمایی ها
پاییز 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388

 لینک دوستان

پیچک
!!!نگاتیو

لوگوی دوستان





اشتراک