سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توسعه سینمای فاخر

 

دوستی با مردم، نیمی از عقل است. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?

جمعه 88/1/28  ساعت 4:18 عصر

واژه نامه سینمایی

CUT

برش ، جایی که یک نما به نمای دیگر تغییر می کند یا به وسیله تدوین (برای مثال « وقتی از روی صندلی بلند شوی برش خواهم زد » ) یا در روش کار کار با سیستم چند دوربینه در استودیو ( برای مثال «وقتی در باز می شود از نمای نزدیکی که دوربین یک در قاب خود دارد به نمای باز دوربین سه برش خواهم زد » ) .، همچنین می تواند علامتی برای توقف باشد . بر عکس علامت حرکت است (وقتی اشتباهی در صحنه رخ می دهد ، این کلام با عصبانیت از سوی کارگردان بیان می شود! ) .

نویسنده:اشکوری


نظر شما( )
?

جمعه 88/1/28  ساعت 4:17 عصر

اشنایی با اصطلاحات سینمایی

پلان – سکانس – یک نمای طولانی که بدون کات ، کل یک سکانس فیلم یا بخش عمده ایاز ان را تشکیل می دهد . فیلم «طناب » ساخته الفرد هیچکاک با یک پلان – سکانس  80 دقیقه ای ، با

طولانی ترین نما در تاریخ سینمای داستانی همراه است.

نویسنده:عظیمی 


نظر شما( )
?

جمعه 88/1/28  ساعت 8:46 صبح

آسیب شناسی تله فیلم سازی در سیما

مؤتمن: تلویزیون در تولید تله‌فیلم‌ها دچار افراط شده است

خبرگزاری فارس: «فرزاد مؤتمن» با بیان این که «تلویزیون در تولید تله‌فیلم‌ها دچار افراط شده است» گفت: برخی از تهیه‌کنندگان جوانی که تنها با سرمایه سازمان صدا و سیما فعالیت می‌کنند، بودجه کافی از سازمان دریافت می‌کنند اما همه آن را هزینه نمی‌کنند.


فرزاد مؤتمن در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، تولید فیلم‌های تلویزیونی را نیاز رسانه ملی دانست و افزود: «تولید فیلم‌های تلویزیونی از دهه 70 در صدا و سیما آغاز شد که در آن سال‌ها نمونه‌های خوبی از کارگردانان خوب سینما ساخته شد. در آن دهه در تولید فیلم‌های تلویزیونی شتابی دیده نمی‌شد و شبکه‌های تلویزیونی در برنامه‌های نمایشی خود علاوه بر پخش سریال‌ها و تله‌تئاترها فیلم‌هایی تلویزیونی در مدت زمان بین 90 تا 120 دقیقه را نیز به نمایش می‌گذاشتند. بسیاری از تماشاگران تلویزیون حوصله دنبال کردن سریال‌های تلویزیونی 2000 دقیقه‌ای را در هفته‌های متمادی ندارند به همین دلیل تلویزیون برای دربرگرفتن سلایق مخاطبان خود ساخت فیلم‌های تلویزیونی را با تایم زمانی مشخص در برنامه‌های خود قرار داد اما متأسفانه این روزها در تولید فیلم‌های تلویزیونی دچار یک نوع افراط شده‌ایم و فیلمنامه‌های خوب و درستی به لحاظ قصه و بار دراماتیک برای ساخت انتخاب نمی‌شود. فیلمنامه‌ها اکثراً ضعیف و مسئله‌دار هستند که از درام خوبی برخوردار نبوده، دیالوگ‌هایی ضعیف که باعث افت کیفیت فیلم‌ها است برای ساخت انتخاب می‌شوند.»
وی با اشاره به محدودیت زمانی که از سوی برخی از تهیه کنندگان به گروه‌های فیلمسازی اشاره داشت و گفت: «تله‌فیلم‌ها بین 10 تا 12 روز ساخته می‌شود و به نوعی مسابقه در میان گروه‌های فیلمسازی ایجاد شده که هرکسی زودتر ساخت بهتر است مثل مسابقات دو صد مترعده ای سعی می کنند با حداقل زمان و هزینه ممکن، فیلم ها را تولید و روانه پخش نمایند. در حالی که باید برای ساخت این نوع فیلم‌ها دقت و انرژی کافی صرف شود.»
مؤتمن بهترین زمان برای ساخت فیلم های تلویزیونی را بین 25 تا 30 روز دانست و افزود: «25 تا 30 روز زمان مناسب تولید فیلم‌های 90 دقیقه‌ای است که متأسفانه در اکثر مواقع تهیه‌کنندگان جوانی که این روزها وارد کار شدند و تنها با سرمایه سازمان صدا و سیما کار می‌کنند فشار زیادی به گروه برای ساخت فیلم در کم‌ترین زمان ممکن می‌آورند. این افراد بودجه کافی برای ساخت فیلم را از سازمان دریافت می‌کنند اما تمام آن را هزینه نمی‌کنند. من خوشبختانه در دو کار تلویزیونی با تهیه کنندگان خوب سینما و تلویزیون کار کردم که هیچ یک از این مشکلات را نداشتم.


نظر شما( )
?

جمعه 88/1/28  ساعت 8:45 صبح

آسیب شناسی تله فیلم سازی در سیما

داوودی: استانداردهای سینما در تولید تله‌فیلم‌ها رعایت شود

خبرگزاری فارس: ابوالحسن داودی گفت: سازندگان فیلم‌های تلویزیونی باید در حفظ معیارهای سینمایی و استانداردهای فیلمسازی تلاش کنند.


«ابوالحسن داوودی» در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس تولید فیلم‌های تلویزیونی را در برآورده شدن نیازهای تلویزیون مؤثر و مفید دانست وگفت: تولید فیلم‌های تلویزیونی بخشی از برنامه‌های نمایشی آنتن را به خود اختصاص می‌دهند که برای رسانه ملی مفید است اما سازندگان این آثار باید در حفظ معیارهای سینمایی و استانداردهای فیلمسازی تلاش کنند. متأسفانه در برخی از آثار شاهد رعایت نکردن استانداردهای سینمایی هستیم که دلیل آن سرعت در کار و قیمت پایین است و همین امر بر استانداردهای سینما نیز تاثیر خواهد گذاشت.


نظر شما( )
?

پنج شنبه 88/1/27  ساعت 6:8 عصر

طرح

مجسمه

عزیز و غلام دو دوستی هستند که برای یک شبه ثروتمند شدن از هیچ کاری ابا ندارند . روزی عزیز به غلام پیشنهاد می کند وارد جریان زیر خاکی شوند . به این صورت که مجسمه ای را از فروشگاه اجناس بدل سرقت نموده و در زیر خاک مدفون ساخته و 5 سال بعد بیرون آورده ؛ به اسم مجسمه قدیمی به فروش رسانند.طبق نقشه عمل می شودو مجسمه در زیر زمین منزل قدیمی غلام دفن می گردد.

 4 سال بعد عزیز در جریان یک کلاهبرداری محکوم به 3 سال حبس می گردد. و راهی زندان می گردد. غلام نیز سال بعد؛ یک شب در اثر افراط در مصرف مواد مخدر دچار ایست قلبی می گردد و دار فانی را وداع می کند.

در جریان تقسیم ترکه منزل بجای مانده از غلام به فروش می رسد و بتول همسر غلام پس از گرفتن سهمش از ارثیه ؛ با دو فرزندش آواره اجاره نشینی می گردند.

تیمور که بساز و بفروش محل است و ملک کلنگی را به قصد آپارتمان سازی  از ورثه خریده وارد عمل  می شود. اوس محمود بنا  سر کارگرش  تخریب را آغاز می نماید. در حین گود برداری اوس محمود و کارگرش کاظم  مجسمه را می یابند و آنرا  از زیرخاک خارج می سازند. نظر به خویشاوندی دور اوس محمود با مرحوم غلام و از سر دلسوزی نسبت به ایتام وی؛ اوس محمود تصمیم می گیرد مجسمه را از تیمور پنهان داشته و در خفا تحویل بتول نماید. لذا کاظم و بهرام کارگر دیگرش را متقاعد می نماید که در این اقدام خداپسندانه شریک شوند و به کسی چیزی نگویند. مجسمه شبانه به منزل اوس محمود منتقل می گرددتا وی نشانی جدید بتول را یافته و نیت خیر خواهانه اش را عملی سازد و رد امانت نماید. 

عزیز که برای چندمین نوبت ؛ به مرخصی 15 روزه  از زندان آمده است؛ با ورود به محل و مشاهده  عملیات خاکبرداری برای کسب خبر از مجسمه سراغ اوس محمود و کارگرانش می رود اوس محمودو کاظم و بهرام  مساله را انکار می کنند. عزیز متوجه اعتیاد بهرام می شود و با نزدیک شدن مخفیانه  به وی و جلب رضایتش در کنار منقل از راز سر به مهر مطلع می گردد.محل اختفای مجسمه لو می رود.

اوس محمود در حین  پرس وجوی  نشانی منزل بتول با دیدن خوابی وحشت می کند و تصمیم می گیرد درستی کاریکه انجام می دهد را از امام جماعت مسجد محل سوال نماید . حاج آقا حسینی به او می گوید این مجسمه به همه مردم تعلق دارد و باید تحویل سازمان میراث فرهنگی شود نه بتول و بچه هایش . اوس محمود اعلام می کند او تصمیم گیر نیست و اگر هم تحویلی باید صورت گیرد لازم است از طرف بتول و صغار ش باشد.

رفاقت عزیز و بهرام توسط کاظم به سمع اوس محمود می رسدو با توجه به سوابق منفی عزیز و احتمال سرقت مجسمه از منزل اوس محمود  قرار می شود مجسمه به امانت به حاج اقا حسینی سپرده شود تا پس از کسب رضایت بتول و ایتام غلام به تحویل دادن مجسمه ؛اینکار صورت گیرد.شبی که مجسمه پیچیده لای پتو در مقابل مسجد محل ؛ درصندوق عقب ماشین پیش نماز قرا ر می گیرد. دو جفت چشم نامحرم نیز از دور نظاره گر اوضاع است.

پس از اتمام نمازو مراجعت حاج آقا حسینی به منزل ماشینش؛ توسط عزیز و صفدر؛ سارق حرفه ای تعقیب می شود . حاج آقا حسینی محموله را فراموش می کند و مجسمه درصندوق  عقب  ماشین می ماند.نیمه شب صفدر با گشودن در صندوق عقب مجسمه را می رباید.اما گشت شبانه حوزه نیروی انتظامی محل به او مشکوک شده و دستگیر و راهی کلانتری می شود. .

از آنسو روز بعد تحقیقات اوس محمود نتیجه می دهد ونشانی بتول بدست می آید.  بتول همراه اوس محمود به منزل امام جماعت مراجعه می کند و خبر سرقت را دریافت می کند؛ اما  باور نمی کند و  با تحیر  همراه اوس محمود از منزل حاج آقا حسینی خارج می شود.

روز بعد مجسمه تحت الحفظ به میراث فرهنگی منتقل و تقلبی بودن آن اعلام و مشخص  می شود مالیت ندارد. با اقرار صفدر ؛ حاج آقا حسینی به کلانتری دعوت  و او نیز از ماوقع مطلع  می گردد. 

خبر ها به عزیز نیز می رسد .فکر شیطانی جدیدی به مغزش خطور می کند. نشانی بتول را می یابد و با مراجعه به او ترغیبش می کند به کمک یکدیگر

پیش نماز را سر کیسه نمایند. کافیست بتول با مراجعه به حاج آقا حسینی اعلام کند در مسجد ش وقت نماز سرو صدا خواهد کرد .

از سوی دیگر خارج از مسجد  به حاج آقا حسینی مراجعه و اعلام می کند از آشنایان بتول است و اگراو کمی  سر کیسه را شل کند می تواند بتول را ساکت کند.

آنشب امام جماعت مغموم بر سر سجاده نماز شب روی به آستان حضرت حق می کند و از حی دادار حفظ آبرویش را طلب می کند.

کاتبی ؛ کارمند سازمان میراث فرهنگی که دارای سوابق متعددی در تخلفات و سوء رفتار اداری است در فرصت مناسبی مجسمه تقلبی را با مشابه اصلی آن در موزه تعویض می نماید و مجسمه اصلی را به خانه می برد.

کاتبی با قدیر که قاچاقچی عتیقه جات به خارج از کشور است و به تازگی از زندان آزا د شده است جهت انتقال مجسمه به خارج از کشور  تماس می گیرد .قدیر که متخصص شیوه های نوین قاچاق عتیقه  می باشد اعلام می کند اگر مجسمه توسط خانواده ای که ظاهرا"  عازم زیارت عتبات عالیات در عراق هستند تا مرز حمل شود امکان خروج آن از مرز عراق و انتقال به ترکیه و سپس به اروپا فراهم است. قدیر پیشنهاد می کند فرد ی که سابقه ای در امر قاچاق عتیقه ندارد بکار گرفته شود و عزیز را که مدتی در زندان با هم بوده اند و اکنون در مرخصی از زندان به سر می برد معرفی می کند. با پیوستن عزیز به باند دونفره و بررسی ابعاد مساله فکر جنون آمیز دیگری در مغز عزیز شکل می گیرد.

عزیز به بتول مراجعه و نقشه اش را طرح می کند . قرار می شود دو نفره به حاج آقا حسینی مراجعه و به شرطی ماوقع را فراموش کنند که حاج آقا حسینی؛ بتول و بچه هایش را با خودروی خود به مرز عراق برساند تا از آنجا توسط یکی از بستگان به زیارت مشرف شوند.

امام جماعت که هیچ راهی برای استخلاص از اتهام جابجایی مجسمه نمی یابد و از سوی دیگر پیگیری بتول را ناشی از درماندگی و استیصال در اداره امور بچه ها می داند تصمیم به سرپرستی آنها می گیرد و این سفر را امکانی برای فراهم شدن بستر آشنایی بیشتر دوطرفه و طرح مساله عقد صیغه می بیند.

مقدمات سفر فراهم می شود وبتول و دو فرزندش سوار بر خودروی حاج آقا عزم سفر زیارتی می شوند. مجسمه نیز در ساک بتول لابلای البسه در صندوق عقب قرار دارد. عزیز و قدیر نیز با خودروی کاتبی در تعقیب آنها هستند.

در مسیر حاج آقا حسینی از وجوب سرپرستی بچه ها و ثواب عظیم ازدواج مجدد زن بیوه سخن می گوید و بتول نیز با سکوت ظاهرا" با این مساله مشکلی احساس نمی کند.

در یکی از رستورانهای بین راه بتول به تصور اینکه حاج آقا برای نماز رفته است با گوشی همرا هش با عزیز صحبت میکندو  به صورت  اتفاقی حاج آقا حسینی در جریان مکالمات قرا ر می گیرد  و متوجه خطر می شود. از آنجا که هدف از طرح ریزی  چنین برنامه ای را در نمی یابد مطلب را فاش نمی سازد تا به کنه مطلب پی برد.

تعقیب شدن توسط عزیز و قدیر در فرصت مناسبی از سوی حاج آقا حسینی به اطلاع یکی از دوستان امنیتی اش حامد  می رسد . در تماس بعدی حامد از سوابق عزیز و قدیر؛ حاج آقا را مطلع می نماید. با توجه به حضور قدیر در کیس های مربوط به عتیقه؛ تیمی عملیاتی به سرپرستی حامد عازم می شوند.در مرز نیز ماموران مربوطه نسبت به مساله حساس می شوند.

با رسیدن به شهر مرزی ؛ طبق نقشه بتول تماس صوری از تلفن همگانی با فامیل مورد نظرش برقرار نموده و اعلام می دارد وی در شهر حضور ندارد. به ناچار شب را باید در مسافرخانه بگذرانند.

 پس از ورود به یک مسافرخانه بتول حاج آقا را سر گرم می نماید.  عزیز و قدیر جهت برداشتن مجسمه از صندوق عقب ماشین به خودرو نزدیک می شوند.قرار است پس از  برداشتن مجسمه به بتول نیز اطلاع دهند تا محل را ترک و سهم خود را از قدیر دریافت و همراه عزیز به تهران مراجعت نمایند.

عزیز و قدیر مجسمه در دست دستگیر می شوند.بتول نگران می شود و برای کسب خبر از مسافرخانه خارج می شود. فقدان مجسمه در ساک ونبود  عزیز و قدیر کوهی از غم را روی شانه هایش قرا ر می دهد . مستاصل به دیوار تکیه داده و روی پا می نشیند. گریه امانش نمی دهد.

دستی روی شانه اش قرار می گیرد . سر را بلند می کند . پسرش متحیر او را می نگرد . در کنارش حاج آقا حسینی در حالیکه دختر بچه را در بغل دارد ایستاده و با آرامش نظاره گر اوست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نظر شما( )
?

پنج شنبه 88/1/27  ساعت 6:7 عصر

میهمانی

 

 

ای صاحب میخانه ام ؛ جامی بده جانم ستان           این دور بی سامان من با ساغری؛ پایان رسان

 

پابست  دیوار تنم ؛ از خود  نمی ایم  برون            روشن کن این تاریک جان نوری به چشمانم رسان

                                                

ای صاحب چشم سیه ؛ آتش نهادی  در  دلم           یا  آتش  از من دور کن یا  صبر  بر  آتش رسان

 

بس در کویرزندگی دل خسته شد از بی کسی          یا هستی  اندر  نیست کن  ؛ یا  در  نیستانم  رسان

 

در  میهمانی   آمدم ؛ افسون    در کار    دلم          یا دل بگیر از دست من ؛ یا دل  به  دلدارش رسان
نظر شما( )
?

پنج شنبه 88/1/27  ساعت 6:4 عصر

شعر

                                                  یک جرعه می                                           

یک دم بنشین با من با چشم فریبایت                یک جرعه به من می ده از لعل شکربارت

ویرانه دل ما را معمور نگاهت کن              با چشم     پر آشوبت مستم کن و بیمارت                            

ساقی به می این مستی در ما ابدی فرما              تا رقص کنان   آیم   در محور   پرگارت 

عشق ار چه دل مارا افکنده به مشکلها             بی مشکل و بی عشقت بنشسته سر راهت

 


نظر شما( )
?

پنج شنبه 88/1/27  ساعت 5:53 عصر

فیلم نامه آماده

                                      تاکسی

سکانس 1

اتاق کار

روز – داخلی

محمود پشت میز نشسته و متنی را تنظیم می کند . چند پاکت نامه به صورت در هم روی میز قرار دارند. آثار خستگی در صورت محمود مشهود است .

در باز می شود . محمود همچنان مشغول کار است  .  افشار باسبد کوچکی که حاوی حدود 15 – 20 پاکت نامه است وارد می شود وسبد را روی میز خالی

 می کند. محمود نگاهی به ساعت روی دیوار که عدد 16 را نشان می دهد و بلافاصله صورت افشار می اندازد .

م‌-      حاجی وقت تمومه ها

ا – دیروز هم همینو گفتی

م – آخه دیروز هم همین موقع کار را رو آوردی . فردا هم روز خداست.

ا – پس؛  فردا یادت نره غرغر کنی.

هردو می خندند.

محمود در حالیکه نوشته اش را مرور می کند بر می خیزد . آنرا تا می زند . چه خبر از وام جعاله؟

أ‌-       هیچی.

افشار از اتاق خارج می شود.

محمود از جا بلند می شود . غلاف خالی سلاحش مشخص می گردد. سمت چوب رختی می رود و کتش را بر می دارد . حین پوشیدن کت  نگاهی سرسری به نامه های روی میز می اندازد. با انگشت چند نامه را کنار میزند و عنوان آنها را می خواند. ناگهان چشمش به نامه ای می افتد .

م- بازم این؟

نامه را به دست می گیرد.ابزار باز کردن پاکت نامه را آماده  می کند وروی در پاکت می کشد . در پاکت باز می شود نامه را خارج می کند. .شروع به خواندن متن می کند.

 با اتمام متن نامه راروی میز رها می کند . چراغ را خاموش می کند . دررا باز و خارج می شود. صدای قفل شدن دراز بیرون به گوش میرسد.

قطع به اتاق شاهین

سکانس 2

روز – داخلی

شاهین مشغول نگارش است . ناگهان ساعت را نگاه میکند.

ش- اوه دیر شد.

شاهین با عجله نامه ای  راکه نوشته است؛ داخل پاکت می گذارد .

ش- اینم از این

 در پاکت را با آب دهان خیس می کند . می چسباند. اتاق را ترک می کند.

قطع به نمای حیاط

سکانس 3

روز- داخلی

 دوربین به نمای حیاط بزرگی باز می شود.شاهین وارد کادر می شود. به سمت خودروی تاکسی مدل جدید پارک شده در حیاط می رود. در را باز می کند . پاکت نامه را روی صندلی کنار راننده می اندازد . در را باز را می گذارد و به سمت در پارکینگ می رود . با گشوده شدن در ؛ سوار خودرو شده از کادر خارج می شود.

در پارکینگ را می بندد.

از زمانی که شاهین وارد حیاط می شود؛ صدایش را به صورت نریشن داریم :

صدای شاهین: آقا کامران ببخش جواب نامه تو دیر می نویسم . پریروز نامه ات رسید و من با دو روز تاخیر جواب می دم.مامان می گه تنبل شدی . بنده خدا از برنامه جدیدم خبر نداره. توهم خبر نداری.

قطع به نمای خیابان

سکانس 4

روز- خارجی

 

بابسته شدن در پارکینگ ؛ شاهین سوار می شود و خودرو به حرکت در می آید.دور شدن خودرو تا انتهای خیابان تصویر می گردد.

صدای شاهین:سوسن که یادت هست. وقتی باهام حرف می زدانگار تو دنیا غیر از من به هیچ کس فکر نمی کنه . چند روز پیش اتفاقی توی پارک با یه پسره دیدمش.حالم ازش بهم خورد . هرچی تماس می گیره جوابشو نمی دم.

خورو چند خیابان را طی می کند تا اینکه جلوی صندوق پستی متوقف ؛ شاهین پیاده شده نامه را داخل صندوق انداخته و دوباره سوار می شه.

صدای شاهین: راستش بقیه شون هم کپی سوسنن  از شون خسته شدم (همزمان جلوی دو دختر باآرایش آنچنانی می رسه. محل نمی ذاره  و ردمی شه . دو دختر هاج و واج نگاه می کنند ) ازاینکه ادم رو حالو حساب کنن  خسته شدم .

قطع به نمای ساختمانی شیک

سکانس 5

ادامه

خودرو مقابل ساختمانی شیک متوقف می شود . شاهین پیاده می شود . سمت در می رود . زنگ را فشار می دهد و منتظر می ماند. زنی محجبه خارج می شود . حال و احوالپرسی صورت می گیرد و هردو سوار می شوند. خودرو حرکت می کند.

صدای شاهین: تازگی ها با یه همسر شهید آشنا شدم . هرروز سر یه ساعتی می رم دنبالش می رسونمش کلاسش . از اساس با اون دخترهایی که که من و تو دیدیم و می شناسیم فرق داره  . دنیای اینا یه جور دیگه است . کم کم سر حرفو یه جوری باهاش باز کردم . وقتی جریان سوسن رو بهش گفتم ناراحت شد . یه جورایی برام دلسوزی می کنه.

قطع به اتاق کار سعید

سکانس6

روز – داخلی

سعید پشت میز قرا ر دارد . چند پرونده و بولتن خبری  روی میزش چیده شده است یکی دو کتاب کنار پرونده ها ست.  برگه ای در دست سعید است و مشغول مطالعه آن می باشد.

صدای در می آید.

س- بفرمایید .

در باز می شودو محمود وارد می شود .سعید از جا بلند می شود.

م- سلام علیکم حاج اقا

س – سلام علیکم آقا محمود .

 مصافحه می کنند.سعید به احترام محمود از پشت میز خارج می شود. روی صندلیهای  کنار میز می نشینند.

سعید با دیدن ناراحتی محمود از جا بلند می شود . از روی میز متن نوشته شده ای را برمی دارد . هنگام نشستن یک پارا  ازدمپابیه اش در می آورد و روی صندلی قرار می دهد و روی پایش می نشیند.

س- من گزارش شمارو خوندم . واقعا" ناراحت کننده است.

م -...

سعید از جا بلند می شود . دکمه آیفن گوشی تلفن را می فشارد. ازآن سو کسی گوشی را برمی دارد.

-         جانم حاج آقا

-         بگید آقا مرتضی با بچه هاشون بیان در خدمتشون باشیم.

-         چشم حاج آقا .

-         سعید دوباره به همان صورت قبلی می نشیند.مرور دیگر روی متن می کند.

-         محمود فکور؛ نگاهش به کف اتاق است.

صدای در می آید.دو نفر به در خیره می شوند.

س- بفرمایید.

در باز می شود سه نفر وارد می شوند.

سلام و احواپرسی صورت می گیرد و جملگی می نشینند.

س – گزارش اقا محمود تو سیستم  اسکن شده  دیدید . آدرس هم که معلومه . دیگه زحمت بقیه کارها با شما

قطع به صحنه خیابان

سکانس8

روز – خارجی

دوربین از داخل خودرو در منزلی را نشان می دهد .  با باز شدن درخودروی تاکسی خارج می شود. شاهین پیاده می شود . در را می بنددو مجددا" سوار می شود. با حرکت خودروی شاهین اتومبیل حامل دوربین نیز حرکت می کند.

سرنشینان اطلاعاتی را ردو بدیل می کنند.

-         اسمش شاهینه . تاکسی متعاق به پدرشه . سابقه اش در حد مزاحمت برای زنهاو دخترها بوده . بیشتره وقتشو با چرخیدن تو خیابونها می گذرونه .

-         کس دیگه هم باهاشه؟

-         پسر نه . دیده نشده . قبلا" دوستی داشته به اسم کامران که رفته خارج . اینهم می خواسته بره که ...  

-         صبر کن وایساد.

شاهین مقابل همان منزل می ایستد . زن محجبه خارج می شود. سوار می شود. خودرو حرکت می کند.

-         برو دنبالش ببینیم زنه کجا پیاده میشه .

ادامه دارد


نظر شما( )
?

یکشنبه 88/1/23  ساعت 1:18 صبح

اشنایی با اصطلاحات سینمایی

بوم:دسته بلندی که میکروفون های صدابرداری روی ان متصل می شود تا صدا   

بردار یا دستیار او بتوانند خارج از کادر تصویر بایستند و با این دسته میکروفون

را بالای سر بازیگران بگیرند .     (نویسنده:عظیمی )


نظر شما( )
?

شنبه 88/1/22  ساعت 1:41 عصر

اربابی: مهمترین خصیصه سینمای پس از انقلاب اندیشه آن است

 

خبرگزاری فارس: «محمود اربابی» با اشاره به این که مهم‌ترین خصیصه سینمای پس از انقلاب اندیشه آن است، گفت: وقتی عصاره سینما را قبل از انقلاب شناسایی کنیم ما نه سینمای هنری داشته‌ایم و نه صاحب صنعتی در سینما بوده‌ایم، یک مجموعه‌ای را فعالیت‌ها داشته‌ایم که نمی‌توانیم اسمش را سینما بگذاریم.


«محمود اربابی» در بخشی از گفت‌وگوی تفصیلی خود با خبرنگار سینمایی فارس با اشاره به تفاوت‌های سینمایی قبل و بعد از انقلاب گفت: به نظرم من این موضوع که عنوان می‌شود سینمای ما بیست سال روبه جلو بود و در طی 8 سال اخیر روند نزولی را طی کرده‌است خودش جای نقد دارد، و من این تعبیر کلی را خیلی قبول ندارم. واقعیت این است که از ماخذ سال 57 که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست می‌توانیم بگوئیم به تعبیرعام ما صاحب سینما شده‌ایم چه هنر سینما و چه صنعت سینما.
وی با اشاره به این که در واقع ما بعد از سال 57 صاحب هنر صنعت سینما شده‌ایم تصریح کرد:به دلیل اینکه قبل از آن ما سینما نداشتیم نه به معنای هنر و نه به معنای صنعت، ما در کشورمان سینما،سینماداری و اکران فیلم داشته‌ایم اما مشخصا فاقد هنر صنعت سینما بوده‌ایم.البته در آن دوره ما فیلم‌هایی که داشتیم که برخی قابل توجه هم بودند و بعد از انقلاب هم تداوم یافتند. اما واقعیت این است که وقتی عصاره سینما را قبل از انقلاب شناسایی کنیم ما نه سینمای هنری داشته‌ایم و نه صاحب صنعتی در سینما بوده‌ایم، یک مجموعه ای را فعالیت‌ها داشته‌ایم که نمی‌توانیم با هیچ تصامح و تساهلی اسمش را سینما بگذاریم.
مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی حرفه‌ای معاونت سینمایی خاطر نشان کرد: البته یک تجربه تاریخی نشان می دهد همیشه در شرایط بسته، دیکتاتوری و شرایطی که حاکمیت مردم وجود ندارد و مشخصا در آنگونه نظام‌ها در تاریخ که نگاه می‌کنیم فیلم و سینماداری هست اما چیزی به نام هنر صنعت سینما وجود ندارد در عین حالی که نیروهای کار‌آزموده و زبده نیز می توانند وجود داشته باشند.
اربابی افزود: سینمای ایران نیز همین ویژگی را داشته‌است به این معنی که ما قبل از انقلاب فعالیت ویژه‌ای که اسمش را بتوانیم بگذاریم سینما نداشته‌ایم، اما هم فیلم‌های خاصی داشته‌ایم و هم هنرمندانی داشته‌ایم که با پیروزی انقلاب به شکوفایی در عرصه‌های مختلف رسیده‌اند. بنابراین از بعد سینمایی کشور ایران بعد از انقلاب صاحب سینما به معنای واقعی کلمه شده است.
وی با اشاره به تفاوت اصلی سینمای ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی اظهار داشت:به اعتقاد من اصلی ترین مشخصه داشتن اندیشه است، داشتن دیدگاه‌ها و ایده‌آل‌های ارزشمندی است که از طریق فیلم‌ها تباور پیدا می‌کند و این معنا در پی‌ریزی سینمای نوین بعد از انقلاب جای پیدا می‌کند.
مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی حرفه‌ای معاونت سینمایی ادامه داد:اگر به سیاست‌های شکل یافته از سال 62 که انگار سال سیاست‌گذاری سینمای ایران محسوب می‌شود نگاه کنیم اولین و اصلی‌ترین عنصری که در عرصه فعالیت‌های سینمایی بروز پیدا می‌کند، عنصر اندیشه و فکر است. و طبیعتا وقتی می‌گوئیم اندیشه و فکر یعنی آن چیزهایی که هویت اندیشمندی را با خود همراه می‌کند. بنابراین اگر بخواهیم بگوئیم اصلی‌ترین ویژگی و خصیصه سینمای پس از انقلاب چیست؟ به اعتقاد من اندیشه است.
اربابی تاکید کرد: دوران پس از انقلاب تفاوت‌های اساسی با قبل از انقلاب داشته که البته در لحظه هم باید می‌داشته است. بنابراین از سال‌های اول که شروع کردیم عنصر اندیشه پررنگ و پر قدرت خودش را بروز داده است البته تکنیک به هزار و یک دلیل همراه با این اندیشه نبوده است اما در این گذار سی ساله تکنیک هم خودش را به پای اندیشه رسانده است.
مشروح گفت وگوی تفصیلی خبرنگار سینمای فارس با «محمود اربابی» بر روی خروجی خبرگزاری فارس قرار خواهد گرفت.


نظر شما( )
   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عبور در غبار"تحویل سیمافیلم می شود.
کارگاه تحلیل فیلم و "ناخدا خورشید"
برکت" در شورای تخصصی فیلمنامه
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

195807

بازدید امروز

18

بازدید دیروز

1

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم

توسعه سینمای فاخر

تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...

 لوگوی وبلاگ

توسعه سینمای فاخر

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

کلمات قصار سینمایی ها
پاییز 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
مهر 1388

 لینک دوستان

پیچک
!!!نگاتیو

لوگوی دوستان





اشتراک